امیرمن

امیرمن

امیرمن

امیرمن

ساروج در گذر زمان :


 

 

ساروج در گذر زمان :

ساروج یکی از مصالح قدیمی مصرف شده در ایران و بعضی کشورهای کنار خلیج فارس می‌باشد که تاریخ شروع کاربرد دقیق آن را نمی‌توان حدس زد ولی نمونه‌هایی  700  ساله از ساروج هم‌اکنون در نقاط مختلف ایران یافت می‌شوند. از کشورهای دیگری که ردپایی از ساروج در آن یافتیم و در دانشگاههای آن نیز، به ساروج به عنوان یک ملات نگریسته می‌شود، کشور عمان می‌باشد که در دانشگاه «سلطان قابوس» ، حتی مقاله‌هایی نیز در این زمینه ارائه گردیده است. آخرین باری که در ایران از ساروج استفاده شده حدود هشتاد سال قبل و در ابتدای دوره پهلوی بوده که از این تاریخ به بعد این ملات کلا به فراموشی سپرده شده و از صحنه معماری ایران حذف گردیده است و فقط در کتب مصالح به آن اشاره شده‌است.

کاربردهای ساروج  :

- ساروج با توجه به خاصیت اصلی آن یعنی نفوذپذیری بسیار اندک به عنوان روکش در سازه‌هایی که در تماس مستقیم با آب بوده‌اند مانند آب‌انبارها ، حوضها ، حمامها و … مورد استفاده قرار گرفته است.

- ساروج با توجه به نحوه اجرای آن از سطحی بسیار بسیار صاف و براق برخورداراست که این ظاهر ساروج ، باعث استفاده از آن در امر تزئینات ساختمان گردیده.

مواد تشکیل دهنده ساروج  :

بدنه اصلی ساروج از ترکیب آهک با سیلیس فعال شکل می‌گیرد. نکته مهم در اینجا فعال بودن سیلیس می‌باشد که به سیلیس آمورف یا بی‌شکل معروف است چرا که ساختمان آن بلوری نمی‌باشد. در گذشته برای تامین سیلیس از خاکستری که در محل با سوزاندن فضولات حیوانی حاصل می‌شد استفاده می‌کردند که امروزه می‌توان از جایگزینهایی مانند سیلکافوم (میکروسیلیس) استفاده کرد. یکی از معایب اصلی ساروج خاصیت کاهش حجم آن می‌باشد که با توجه به کاربرد ساروج در امر پوشش ، این خاصیت باعث ترک خوردگی در سطح و در نتیجه ایجاد اختلال در نقش اصلی آن یعنی نفوذناپذیر کردن سطح می‌شود. برای کاهش اثرات این خاصیت مخرب، در گذشته از الیاف طبیعی که شامل الیاف گیاهی مانند لوئی که از نوعی نی بدست می‌آمده و همچنین الیاف حیوانی مانند پشم بز و شتر و یا گاهی موی سر انسان ، استفاده می‌شده است. امروزه می‌توان از الیاف مصنوعی مانند الیاف پلیمری ، فلزی و یا شیشه‌ای بجای الیاف مصنوعی استفاده کرد. در بعضی مواقع که مواد اصلی تشکیل دهنده ساروج کمیاب بوده و یا گاهی برای بدست آوردن ساروجهایی با خاصیتهای مختلف از ماسه ریز دانه استفاده می‌شده است ولی این ماسه کارآیی ملات را پایین می‌آورده که برای جبران آن از خاک رس استفاده می‌شده است. گاهی مواد افزودنی خاصی مانند تخم مرغ به ساروج اضافه می‌شده که فقط باید با آزمایش اثرات دقیق آن را تعیین نمود

+ نوشته شده در  شنبه سوم دی 1390ساعت 13:31  توسط پوریا |  آرشیو نظرات

 طلسمات و تله ها در حفاری
طلسمات و تله ها
طلسم به معنای توهم هست که اگر بتوانی بر آن قالب شوی ، موفق می شوی و اگر نتوانی
بر آن قالب شوی ضربه میخوری. طلسم به دو قسمت کلی تقسیم میشود:
1-طلسمات قبل از اسلام
2-طلسمات بعد از اسلام
طلسمات قبل از اسلام مانند: طلسم آتش ، طلسم باد ، طلسم آب ، طلسم رعد و برق ،
طلسماژدها و طلسم شیطان که طلسم شیطان از سخترین طلسمات است و هر کسی
نمیتواند به راحتی بر آن غالب شود. طلسمات بعد از اسلام که طلسم مورچه و طلسم
رتیل ، طلسم عقرب ، طلسم مار ، طلسم جن تعدادی از آنها هست. بعیر از طلسم شیطان
و طلسم اژدها راه گشایی در بفیه طلسمات بسیار ساده است و فقط این دو طلسم
خیلی سنگین هست و طلسم شیطان بسیار خطرناک.
کلیه طلسمات شرایطی دارد که با آنها باطل میشود و با دونستن این شرایط کار بسیار آسان
میشود.طلسمهای قبل از اسلام را میتوان با مسائل بعد از اسلام نیز باطل کرد. بطور مثال
بسیاری از طلسمات با ده قاف یا چهل کاف یا شصد قاف باطل میشود.
برای طلسمات دو تا مسال میزنم که بدانیم اصلا با طلسم روبرو شدیم یا نه. فرض میکنیم
در جائی کار مکنیم که به آب خوردیم و کار مشکل میشود. اگر در آّب رفتیم و بیرون آمدیم
و دیدیم خشک هستیم این طلسم است و اگر بیرون آمدیم و خیس بودیم این طلسم نیست
بلکه به آب واقعی خوردیم یا در جائی که احساس میکنیم طلسم مار دارد باید یکی از مارها
رو بگیریم اگر از دستمان رد شد و نتوانستیم آن را بگیریم طلسم است و اگر توانستیم آن را
بگیریم ، این دیگر طلسم نیست.
خوب حالا یک پیش زمینه ای هم در مورد تله ها برای شما بگم. تله نیز به دو دسته تقسیم
میشود.
تله هایی که به آنها بار میدهیم تا عمل کنند و تله هایی که ار آنها بار میگیریم تا عمل کنند.
که هر دو به صورت مکانیکی عمل میکنند.
هر کدام از این دو نوع تله خود به انواع گوناگون تقسیم میشوند که کار کرد همه آنها به همین
شکل است.
برای این مبحث بیشتر از این توضیح نمیدم چون خودش یک دنیایی است و می توان چندین
کتاب در مورد آن نوشت.
حیوانات
شاید نوشتن این مطلب در قسمت طلسمات درست نباشه ولی به خاطر اینکه مطالب زیر با گفتن ذکرهای مخصوص به واقهیت نزدیک میشود و با ذکر است که میتوان از اعضای بدن حیوانات استفاده کرد و همچنین اگر ذکر آن را بلد نباشی ارزشی نخواهد داشت ، تصمیم گرفتم که مطالب فوق را در قسمت طلسمات بنویسم.
مطلب بسیار گسترده است و هر هفته سعی مکنم مطالب پر باری در همینجا به آن اضافه کنم و در قسمت پیغام مدیر به همه دوستان عزیز نوشته های جدید را معرفی میکنم.
اول حیواناتی که در این زمینه از همه مهمتر هستند رو براتون نام میبرم و به تدریج مطالب این حیوانات را اضافه میکنم.
به ترتیب اولویت مار مهمترین حیوان است و بعد از آن هدهد و بعد از آن جعد و بعد از آن گرگ و کفتار جزو مهمترین حیوانات هستند.
+ نوشته شده در  شنبه سوم دی 1390ساعت 13:17  توسط پوریا |  آرشیو نظرات

 به طور کلی ، مومیائی یک بدن بیجان است ، اما چیزی متفاوت ازیک اسکلت یا فسیل .

-مومیائی می تواند قسمتهائی از بافت های نرم بدن خود را که در دوران حیات داشته است حفظ کند. بیشتر این قسمتها شامل پوست و اندامهای ماهیچه ای می شوند . شایان ذکر است که حفظ این بافتهای نرم یا با دخالت انسان ویا به صورت تصادفی میسر خواهد بود و در هر دو حال زمانی رخ می دهد که باکتریها و قارچها نتوانند در روی جسد رشد کنند و باعث فساد آن شوند.

-مومیائی می تواند قسمتهائی از بافت های نرم بدن خود را که در دوران حیات داشته است حفظ کند. بیشتر این قسمتها شامل پوست و اندامهای ماهیچه ای می شوند . شایان ذکر است که حفظ این بافتهای نرم یا با دخالت انسان ویا به صورت تصادفی میسر خواهد بود و در هر دو حال زمانی رخ می دهد که باکتریها و قارچها نتوانند در روی جسد رشد کنند و باعث فساد آن شوند.

-از لحاظ تاریخی معمولی ترین روش مومیائی خشک کردن سریع است ، زیرا باکتریها و قارچها قادر نیستند در محیط فاقد آب زندگی کنند. مومیائی را می توان با گرمای خورشید ، آتش ، دود و یا مواد شیمیایی خشک کرد . از آنجا که بیشتر باکتریها و قارچها نمی توانند در دماهای انجماد بالا زندگی کنند ، انجماد مداوم می تواند منجر به تشکیل مومیائی شود قرار دادن بدن در محیط عاری از اکسیژن مثل با تلاقی از زغال سنگ نارس « تورب » ممکن است سبب تشکیل مومیائی شود ، زیرا میکروارکانیسمها « موجودات ذره بینی و میکروسکوبی » نمی توانند در محیط بدون هوا زندگی کنند . راه دیگر تشکیل یک مومیائی دفن کردن بدن در خاک شامل نوعی مواد شیمیایی است که قارچها و باکتریها را می کشد .

-بعضی از مشهورترین مومیائی های جهان به صورت تصادفی و بدون دخالت انسان خلق شده اند. در توضیح این مطلب باید گفت ، وقتی بدن در محیطی قرار می گیرد که فرآیند طبیعی فساد رخ نمی دهد ، منجر به تشکیل چنین مومیائی هایی می شود -در بسیاری از فرهنگها مومیائی کردن اجساد مرسوم بوده است .

!sفرآیند مصنوعی حفظ بدن از فساد مومیائی کردن نامیده می شود و راههای مورد استفاده در این عمل به اندازه ی تنوع فرهنگها متفاوت است.

مومیائی های طبیعی :

-بعضی از مومیایی های خارق العاده به صورت کاملاً تصادفی به وجود آمده اند.

-در سال 1991 میلادی ، یک کوهنورد آلمانی بدن منجمد شده ای را در بالای یک توده ی یخ طبیعی نزدیک مرز ایتالیا و اطریش پیدا کرد .

-ابتدا که کارشناسان پلیس و پزشکی قانونی وارد صحنه شدند قادر به تشخیص سن مومیایی نبودند . آن مومیائی یک شال از جنس علوفه بر تن داشت و یک کمان به همراه چندین تیر در کنارش بود ، کفشها را به جهت گرم بودن از علوفه انباشته بودند.

-بعدها به وسیله ی سن یابی کربن پرتو زا « که در این روش به وسیله کربن پرتو زا سن اشیاء تشخیص داده می شود » مشخص شد که این جسد یخی در دوران بین 3300 تا 3350 سال پیش از میلاد مسیح جان باخته است .

-لازم به ذکر است که این مومیایی را قدیمی ترین مومیائی حفظ شده در دنیا دانسه اند.

-در سال 1972 میلادی صیّادان تعدادی از بهترین اجساد حفظ شده ی طبیعی را در یک منطقه ی متروک شده ی استثنایی که به « کلاکیتساک Qilakitsoq» موسوم است پیدا کردند.

مومیایی های مصنوعی :

-مومیایی کردن مصنوعی قبل از هر چیز دیگر علل مذهبی داشت.

-لیکن در کنار آن شکل ویژه ای از یاد بود مردگان و دلایل علمی نیز در مومیایی اجساد نقش داشتند.

دلایل مذهبی :

-بسیاری از اقوام فقط هنگامی می توانستند ادامه ی حیات پس از مرگ را تصور کنند ، که جسد شخص متوفی سالم نگهداری می شد . مثلاً مصریان قدیم این گونه فکر می کردند.

-بنا بر این خویشاوندان و اقوام شخص مرده با مومیایی کردن او که وظیفه ی شرعی و دینی و مراقبت از مرده را به جا می آوردند ، زیرا آنها با ان روش ادامه ی حیات عزیزان خود را در قبر و یا در دنیای دیگر تضمین می کردند.

-[دلایل علمی :

!در جایی که دلایل مذهبی یا یادبود ویژه ی مردگان نقشی در مومیائی کردن اجساد نداشت ،در گذشتگان فقط به این دلیل مومیایی می شدند که امکان خاک سپاری فوری وجود نداشت .

اغلب اتفاق می افتاد که شخصی در سرزمینی دور از وطن خود فوت می کرد و باید از مسافتهای دوری به گورستانی در وطن خود انتقال می یافت .

با اینکه مراسم خاکسپاری مرسوم و متداول هفته ها طول می کشید ، ضمن آنکه جسد در طول این مدت باید در معرض دید عموم قرار می گرفت چنین مراسم تشریفاتی به خاک سپاری درباره ی پاپها « بالاترین مقام مذهبی مسیحیان کاتولیک » یا پادشاهان اسپانیا، فرانسه و انگلستان در دورانهایی طولانی ، متداول و مرسوم بود . به هر حال می توان گفت که حداقل از قرن دوازدهم میلادی مومیایی کردن در اروپا متداول شده است .

- مومیایی کردن در نقاط مختلف دنیا :

-مومیایی کردن در بعضی مناطق جنبه تشریفاتی و در جاهای دیگر ناشی از شناخت و طرز تفکر انسانها درباره مرگ و زندگی پس از مرگ بوده است .

-پژوهشهای انجام شده در تاریخ مصر باستان ، اقوام پروی باستان ، سکاها و چینی ها نشان داده که اقوام مذکور اجساد مردگان خود را مومیایی می کردند.

مصر باستان :

-[iمصر باستان از دیر باز به عنوان « امپراتوری مومیایی ها » در تاریخ شناخته شده است زیرا در مصر در طول قرنها عمل مومیایی کردن ابعاد یک صنعت همه جانبه و فراگیر را به خود گرفت .

ifبعد از میلاد و مسیحی شدن بیشتر مصریان ، مومیایی کردن متوقف شد . اما حدس زده می شود که در یک دوره ی-

مومیایی برنادت مقدس :

-گفته و نوشته اند که « برنادت سوبیروس » دختر 14 ساله ی یک آسیابان از روستای « لورد » در جنوب فرانسه در تاریخ 11 فوریه ی سال 1858 میلادی برابر با « 22 بهمن ماه 1236 هجری شمسی » در جنوب فرانسه دیداری شگفت و باور نکردنی داشت :

-در غاری در کنار رودخانه ی کوچک گاوه « GAVE » بانویی در لباسی سفید و درخشان « نورانی » بر او ظاهر شد که با آرامش و سکوت به او تبسم می کرد و پس از چند لحظه ناپدید شد .

-به هر حال هنوز سه روز از این دیدار نگذشته بود که بانوی زیبای ناشناس دوباره در همان محل بر او ظاهر شد و از آن تاریخ تا 16 ژوئینه « 25 تیرماه 1273 هجری شمسی » شانزده بار دیگر نیز بر او ظاهر شد .

-در تاریخ 18 فوریه «29 بهمن ماه » در سومین دیدار بانوی نورانی برای نخستین بار برنادت را مورد خطاب قرار داد ، و جملاتی به او گفت. -در 25 فوریه « 16 اسفند ماه » او چشمه ای را که در کف غار پنهان بود به « برنادت » نشان داد
-در 26 ماه مارس « 6 فروردین ماه » او خود را به « برنادت » معرفی کرد : به عنوان مادر مسیح ، « مریم مقدس »

-او چندین بار به دختر سفارش کرد که نزد کشیش دهکده رفته و به او بگوید ، شایسته است که در محل ظهور آن بانوی نورانی و در نزدیکی چشمه کلیسایی بنا شود و سفرهای زیارتی برای توبه و کفاره ی گناهان و همچنین نذورات به آن محل به طور منظم به اجرا در آید .

if !sسخنان برنادت در این باره ، ابتدا با دیرباوری و شک و تردید و تکذیب مردم روبرو شد . ولی دختر جوان حتی در سخت ترین بازپرسی ها بر روی اظهارات خود اصرار می ورزید.

-کمی بعدنخستین شفا یافتن بیماران در کنار چشمه اتفاق افتاد.

-این مساله بیش از هر چیز دیگر باعث شهرت آن دهکده ی کوچک گردید.

-تعداد بیشماری می آمدند ، تا در اینجا از مادر مقدس کمک و شفا طلب کنند.

-[ifامروزه « دهکده لورد » بزرگترین زیارتگاه مریم مقدس در جهان است

مکان امید ، مکانی که امروزه هنوز هم بیماران در تماس با چشمه دوباره سلامت خود را باز می یابند ، آن هم برخی اوقات به طوری ، که علم و دانش غالباً توجیهی برای آن ندارد.

-دیدار با مادر مقدس در غار « لورد » زندگی « برنادت سوبیروس » کوچک را کاملاً تغییر داد .

-او که از تجربه ی دیدارهای خود با مادر مقدس سخت تکان خورده بود ، تصمیم گرفت راهبه شود .

-برنادت در سال 1866 میلادی « 1245 هجری شمسی » ، در سن 22 سالگی ، در شهر همجوار روستای خود به نام « نورز NEVERS » وارد « صومعه ی سن جیلدار » گردید.

-برنادت در 16 آوریل 1879 ملادی « 27 فروردین 1258 هجری شمسی»در حالی که تازه سی و پنج ساله شده بود ، بر اثر سل استخوان در گذشت .

-تابوت او سه روز پس از مرگ در یک عبادتگاه کوچک در باغ صومعه به خاک سپرده شد .

[جسد برنادت پیش از سی سال در این مکان بود . اما هنگامی که مقدمات
« اثبات تقدیس» او فراهم آمد و تحقیق در این باره آغاز شد ، مقامات کلیسا در تاریخ 22 سپتامبر 1909 میلادی « 31 شهریور 1288 هجری شمسی » اجازه دادند تابوت او در حضور دو پزشک و چند نفر دیگر باز شود .

!مشاهده جسد برنادت باعث شگفتی حاضرین در آنجا شد . برنادت بدون هیچ گونه تغییری بر بستر خود آرمیده بود .

-یکی از بانوانی که شاهد عینی جلسه گشودن تابوت بوده است بعداً مشاهدات خود را این طور بیان کرد:

کوچکترین نشانی از عفونت ، کمترین اثری از بوی بد در جسد نبود چنین به نظر می رسید که او خوابیده است .

ifپس از انجام تشریفات اداری جسد را لباس نو پوشانیدند و آن را همراه تمام مدارک رسمی معاینه در یک تابوت مسی در بسته حفظ کردند .

گزارش کمیسیون تحقیق در اذهان عامّه ی مردم مورد قبول مومنان قرار گرفت ، اما برخی نیز به این گزارش با شّک و تردید نگریستند . حتی تعداد کمی از روزنامه ها اسقفی را که مسئول تحقیق در این مورد بود متهم به خیانت کردند .

[ifآنها ادعا کردند که اسقف دستور داده است بلافاصله پس از مرگ برنادت جسد او را مومیایی کنند ، زیرا کلیسا در واقع به چنین« معجزه ای» احتیاج دارد تا بتواند تشکیلات زیارتگاهی در « لورد » را همچنان فعال و زنده نگه دارد .

ifبرای رفع این اتهام روند « اثبات تقدیس » از سر گرفته شد و ادامه یافت .

[ifدر 3 آوریل 1919 میلادی « 14 فرودین 1298 هجری شمسی » ، جسد برنادت برای بار دوم و در« 18 آوریل 1925 میلادی » «29 فرودین 1304 هجری شمسی » برای بار سوم مورد معاینه قرار گرفت . ولی باز هم جسد هیچگونه تغییری نکرده بود ، به استثنای پوست ، که در طول نخستین معاینه در سال 1909 تغیییر رنگ داده و در جلوی چشم شاهدان رنگ تیره به خود گرفته بود .

در سوم اوت 1925 میلادی « 12 مرداد 1304 هجری شمسی » مومیایی برنادت طی مراسم رسمی به « صومعه سن جیلدار » منتقل شد .

iاز آن زمان تاکنون او در آنجا با لباس رسمی راهبگی خود ، با صورت و دستهایی که با پوشش مومی نازکی پوشانیده شده است ، در یک تابوت شیشه ای به آرامش ابدی سپرده شده است .

- اثبات تقدیس : پیروان دین حضرت مسیح ( ع) در شاخه های مذهبی « کلیسای رومن کاتولیک » معتقد هستند که پس از مرگ انسانهایی که در طول زندگی دارای کرامت بوده و موجب شفای بیماران و مواردی از این قبیل شده اند ، با انجام مقدمات و تحقیقاتی اصلح است او را به لقب {مقدس } مفتخر نمود و درمعرض دید عام گذاشت .

[-بازگشایی تابوت « برنادت مقدس » نیز به همین منظور انجام شد .

لوله فاضلاب بود مانند میزهای کالبد شکافی امروزی قرار می گرفت .

-آماده سازی برای دفن شامل 5 مرحله بود .

1-نگهداری امعاء و احشاء :

-امعاء و احشاء یعنی اجزای داخلی بدن « روده ها ، کبد ، معده و ششها » که جداگانه مومیایی شده بودند، یکایک و جدا از هم ریسمان پیچ و در چهار خمره ی مخصوص امعاء و احشاء که « کانوپ » نامیده می شد ، گذاشته می شدند.

-در « دوره ی پایانی » تاریخ مصر باستان « سلسله ی بیست و پنجم تا سی و یکم فراعنه یمصر » حدود « 713 تا 332 قبل از میلاد » به مدت
« 381 سال » ، هر یک از پسران چهارگانه ی خداوند « هوروس » نگهبان یکی از خمره ها محسوب می شدند.

-مجسمه ی سرهای این پسران خدا درپوشهای خمره ها را تشکیل می داد. بنا به دلایلی نامعلوم ، در طول دورانهای بین « سلسله ی بیست و یکم و بیست و پنجم » { 1080 تا 659 قبل از میلاد } امعاء و احشاء در خمره های مخصوص نگهداری نمی شد ، بلکه پس از بسته بندی دوباره درون شکم خالی جسد قرار داده می شد .

2-پرسازی :

-هدف از این کار این بود که بدن مومیایی شده تا حدّ امکان به حالت طبیعی آن بازسازی شود .

-برای این منظور تمام فضای خالی جسد با دقت با گل ، شن ، گلسنگ خشک ، موم یا باند صمغ آلود « مثلاً صمغ گیاهان » پر می شود .

-گاهی اوقات نیز زیر نقاط خاصی از پوست بدن با خمیر گل رس نرم پر می شد ، تا بتوانند به آن نقاط از بدن فرم و شکل خاصی بدهند ، درست مانند مجسمه سازی که در کارگاه هنری خود به مجسمه هایش با خمیر مجسمه سازی شکل می دهد . در این مرحله از سرخاب و دیکر رنگها نیز استفاده می شد .

گلسنگ یا « لیخن » : رستنی هایی که جزو شاخه ی ریسه داران بوده و خود رده ی جداگانه ای را تشکیل می دهند.

-گلسنگ در اصل از زندگی همزیستی بین یک جلبک و قارچ حاصل می شود و معمولاً بر تخته سنگها و همچنین دیوار و تنه ی درختان به صورت ورقه های زرد یا خاکستری مایل به سفید و مایل به سبز می روید .

-از انواع آن : اوسنه ، کلادنی ، آمبیلیکر ، پارملی ، راملین و گلسنگ شاخ گوزنی می باشد .

3-باند پیچی :

-در این مرحله که بر حسب مقررات و قواعد واجب مذهبی به اجرا در می آمد یک راهب یا فرد روحانی با ماسک کلّه شغالی خداوند « آنوبیس » نظارت عالی بر مراسم را به عهده داشت .

-در این مراسم ابتدا بدن ، سر و اعضای حرکتی مرده « دستها و پاها » ، نخست جدا از هم ، و سپس با همدیگر با نوراهای پارچه ای نازک و بلند
« اغلب به طول حدود 150 یارد
هریارد 90 سانتیمتر است » ، پیچیده می شود و این نوارها معمولاً به مومیا و یا صمغ گیاهان آغشته بودند.

-راهبان در لابه لای لایه های نوار طلسمهایی را که سلامتی آور بودند و نیروی جادویی « البته به عقیده ی آنها » داشتند جا می دادند.

4-اندود سازی :

-برای پوشاندن و حفاظت کامل جسد در برابر دنیای خارج ، جسد باندپیچی شده را با لایه ای محافظ می پوشاندند.

این لایه از موادی مانند گچ ، مومیا ،گل ، صمغ ، موم و یا سریشم بود .

-طلسم : تکه ی کاغذ یا قطعه ای فلزی که جادوگران یا فالگیران در روی آن خطها یا جدولهایی می کشند ، یا حروف و کلماتی می نویسند و بر این باورند که برای محافظت کسی یا چیزی ، و دفع بدی و آزار موثر است .

5-مرحله ی ماسک گذاری :

-در بسیاری از موارد ، به خصوص برای شخصیتهای بزرگ علاوه بر مراحل ذکر شده ، سر شخص مومیایی شده با « ماسگ مرگ » پوشانیده می شد .

-برای فراعنه این ماسک از طلای ناب بود . در هر صورت ماسکهای متداول از خمیر مومی کاغذی مجسمه سازی ساخته و روی آن نقاشی یا با طلا پوشانده می شد .

-بعدها ، هنگامی که مصر استقلال خود را از دست داد و به صورت یکی از ایالات روم درآمد « بعد از سال 30 قبل از میلاد» این سنت در میان آنها رواج یافت که بالای سر باند پیچی شده ی مرده به اصطلاح « نقش مومیایی » را مستقر نمایند .

-تصویری از سر شخص ، که در آن سر شخص مرده با چشمانی بزرگ و نگاهی جدّی به دیدار کننده ی خود می نگریست -زندگی دوباره ی مومیایی شده ها :

-در زندگی ما انسانهای امروزی ، این تصور که می توان در این دنیا به مرده زندگی دوباره داد ، انحرافی و اشتباه است . اما در نظر انسانهای باستان این گونه نبود .

-برای آنها مومیایی محفظه و ظرفی گران قیمت و پر ارزش محسوب می شد که خدایان در وقتی معلوم زندگی نو در آن می ریختند .

-پس از آن شخص مرده به طریقی اسرار آمیز آرامگاه خود را با حضور خود روح می بخشید و پر می کرد ، با روح های خود ارتباط و رفت و آمد برقرار می کرد و به وسیله ی آنها با جهان خارج و جهان خدایان تماس برقرار می کرد.

-به هر حال بر اساس عقاید مصریان ، پیش در آمد و شرط این کار این بود که مراسم جادویی و هدف دار انجام شود : « زندگی دادن دوباره به مومیایی » .

این مراسم نوعی استغاثه و سوگند دهی بود ، که کارشناسان تاریخ مصر باستان آن را با نام « مراسم مذهبی دهان گشایی » مشخص می کنند.

-این مراسم را کاهنان و روحانیون بلافاصله و درست قبل از خاکسپاری مومیایی اجرا می کردند و طیّ این مراسم با شور و اشتیاق ذکر خدایان خوانده و به درگاه آنها نیایش می شد .

-سوگواران در ستونی پر شکوه و جلال به « شهر مرگ » در کناره ی کویرراه می پیمودند.

-کاهنان و روحانیون ، سورتمه ای که گاومیشها آن را می کشیدند و روی آن تابوت در بسته با مومیایی داخل آن قرار داشت ، خویشاوندان شخص مرده ، زنان سوگوار و تعزیه خوان که با ناله و فریاد خاکستر بر سر خود می ریزند ، تخت روانی که بر دوش برده ها حمل می شود و « صندوق کانوپها » روی آن قرار داشت .

-همچنین خدمتکارانی که مبل و صندلی ، صندوق ، مجسمه های کوچک و مواد غذایی حمل می کنند همه در تصاویر روی دیوارهای آرامگاه های باستانی دیده می شوند.

-با نمایان شدن ساختمان آرامگاه ، ستون بدرقه کنندگان مومیایی از حرکت باز می ایستاد .

تابوت گشوده می شد و مومیایی را از درون تابوت بیرون می آوردند . کاهنی با ماسک « آنوبیس » مومیایی را به صورت عمودی ، رو در رو و چشم در چشم عزا داران نگاه می داشت .

-یک گاومیش قربانی می کردند و آوازهای نیاش و سوگواری طنین انداز بود.

-بر روی جسد مومیایی شده آب نطهیر می پاشیدند و عود و کُندُر دود می کردند و در این حالت مراسم به نقطه ی اوج خود می رسید .
-کاهنی در برابر مومیایی قرار می گرفت و با ابزاری ملاقه ای شکل و سایر ابزارهای مذهبی چشمها ، گوشها ، بینی و دهان « ماسک مرگ » مومیایی را لمس می کرد .

-خویشاوندان مومیایی با دستهایی که ملتمسانه و مصّرانه به آسمان بلند بود در برابر مومیایی زانو بر زمین می زدند .

این لحظه ای است که هدف و مقصود نهایی مومیایی کردن جسد بوده است : تبدیل و تحول و آغازی جدید.

-نیرویی اسرار آمیز در بدن مرده جریان پیدا می کند.

-از این لحظه به بعد او می تواند به رغم پوششی که دارد ، دوباره ببیند ، بشنود ، ببوید ، بچشد ، حس کند و محیط اطراف خود را با تمام حواس خود درک کند.

-آنگاه مومیایی را با جلال و شکوه تمام در آرامگاه « منزل جاودانی » خود قرار می دادند.

ifعقیده ی مصریان باستان ، مردگان در قبر خود مانند زندگان در خانه ی خود زندگی می کردند.

-برای اثبات این اعتقاد شواهد و قراین متعدد و چشمگیری وجود دارد .

-مثلاً آرامگاه دارای یک در خیالی بود که شبیه به در ورودی خانه های واقعی بود .

-در داخل آرامگاه نیز بسیاری از اتاقها مانند اتاقهای قابل سکونت برای انسانها تزئین شده بود .

در شهر « تبس Thebes » « پایتخت باستانی مذهبی و سیاسی مصر علیا در ساحل رود نیل و در 720 کیلومتری جنوب قاهره « پایتخت کنونی مصر » آرامگاهی کشف شد که در آن برای شخص مرده نه تنها چندین اتاق ، بلکه یک حمام و یک آبریزگاه نیز در نظر گرفته شده بود .

-در بعضی آرامگاهها صندوق خانه ، گنجه ها و تاقچه ها ، سقف های منحنی و دیوارهای دارای نقاشیهای افسون کننده ، چنان محیط زنده و پرباری از زندگی ایجاد می کرد که این محیط زندگی کاملاً طبیعی احساس می شد .

مومیا چیست ؟

-مومیا ، ماده ای است قهوه ای یا سیاه رنگ که در نتیجه ی اکسید شدن هیدروکربن های نفتی « که از کربن و هیدروژن تشکیل شده اند » در شکافها و شکستگیهای طبقات زمین که در مجاورت ذخایر نفتی زیر زمینی وجود دارند پیدا می شود .

-مومیا در حقیقت یک نوع قیر طبیعی است که غالباً مخلوط با شن و خاک می باشد و بناباین نوعی آسفالت طبیعی است .

-مومیا در 100 درجه حرارت ذوب می شود .

-چگالی آن در حدود 2/1 گرم بر سانتیمتر مکعب است .

-در ترکیب مومیا علاوه بر هیدروکربن ، اکسیژن و نیتروژن « ازت » و گاهی گوگرد هم وجود دارد .

-از حل کردن مومیا در روغن ماده ی نرم و خمیری شکلی به دست می آید که سابقاً بر روی پوست بدن در نقاط ضرب دیده می مالیدند.

-اسامی دیگر مومیا « مومیایی » ، قیر طبیعی ، زفت رومی ، قیر معدنی ، عرق الجبال ، زفت یا بس ، زفت البحر ، کفرالیهود ، فقر الیهود و آسفالت معدنی است.

در کوههای فارس ، بهبهان و لرستان از شکافهای سنگها بیرون می آید .

[iنوشیدن محلول آن در روغن ها و ضماد آن جهت شکستگی اعضاء و ضرب دیدگی مفاصل و پاره شدن زردپی و ماهیچه در طب قدیم تجویز می شد .

-در عصر صفویه مومیایی فارس ممتاز بود و تمام محصول آن که از کوهی نزدیک جهرم به دست می آمد متعلق به شاه بود . که یا آن را می فروخت و یا به رسم هدیه برای حکّام و بزرگان و پادشاهان دیگر می فرستاد.
+ نوشته شده در  شنبه سوم دی 1390ساعت 13:13  توسط پوریا |  آرشیو نظرات

 
 
+ نوشته شده در  شنبه سوم دی 1390ساعت 13:10  توسط پوریا |  آرشیو نظرات

 اینبار هم چند تا خط دیگه برای علاقه مندان قرار دادم تا استفاده کنند برای ترجمه نسخه ها و کتیبه های گنج

برای مشاهده روی لینک ها کلیک کنید

http://i30.tinypic.com/2vish9x.jpg جدید

http://i28.tinypic.com/15hoiah.jpg جدید

http://i25.tinypic.com/nr0ro7.jpg جدید

* ابجد ( جدید )

ا ب ج د ه و ز ح ط ی ک

۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۲۰

ل م ن س ع ف ص ق ر ش

۳۰ ۴۰ ۵۰ ۶۰ ۷۰ ۸۰ ۹۰ ۱۰۰ ۲۰۰ ۳۰۰

ت ث خ ذ ظ ض غ

۴۰۰ ۵۰۰ ۶۰۰ ۷۰۰ ۸۰۰ ۹۰۰ ۱۰۰۰

هر عددی که زیر حروف قرار گرفته به همان عدد اطلاق می شه مثلا برای محاسبه کلمه ( علی ) اگر جمع بزنیم عدد ۱۱۰ به دست خواهد آمد

ع۷۰ + ل ۳۰+ ی ۱۰ = ۱۱۰

+ نوشته شده در  شنبه سوم دی 1390ساعت 13:6  توسط پوریا |  آرشیو نظرات

 

 

النوامیس- السحر - السحر العجیب فی جلب حبیب- الاوفاق- اسرار السحر زبدتوالاسرار-الفلاحت - الطلسم - اقترانات الکواکب -فخر راضی- فوائد منکتاب ابن حاج -قدرت الخلاق- کنوز المغربین - کبریت احمر- خطی - خواص الف - کیمیای احضارات - لغات مجران - مجموع الطیف - منتخب شمس المعارف البونی - رسایل فی حکمت و تبعیت - سحر بار نوخ - سحر اقدس شرح صلوات- تاج الملوک- تحلیلیه طالع کرات- طلما سانی - طب روحانی- خزائن الاسرار - کنوز المزمین - کنوز الاسرار الخفیه - کله سر - مفاتیح المقالیق- مجموع علم رمل طوسی -مخازن الاوفاق- مفاتیح- معراج الزاکرین - میرداماد علم حروف - میر داماد کبیر - مجربات ابن سینا - مجربات سلیمانی - مرتاز نامه هندی - مصطلحات علم جفر - نادر الرمل- نقش سلیمانی اصول علم رمل و استرلاب - رساله در باب حروف- رموز اسرار در علم جفر - سمور هندی کنوز الذهب - سر المستتر -القول مبین - درر المکنون- در نادره - زینت الدعوات- القبه الابلیس - اللجلوتیه - الرحمت فی طب- السحر الاحمر - اسماء الله- هیاکل سبعه - عزیمت سباسب- بهت الاواق - دعوت بسم الله - دعوت جلالیه - درر الانوار - علم الکتاب - اتول الملک- حجاب اسماء اهل کهف- هرز جذب قلوب -سرخاب رمل - طلسم مریخ -طی الارض -تحفه الاسرار-حرزالامان ی تن الزمان جفر- جفر دهدار- جفر جامع جواهر الاسرار- کلمات الطیب - جفر خامس - کنز الحسینی - کنوز الیاهود-کهف الهدایه - کشکول -جفر خفیه -طم طم -تعویز عملیه -طلسم اسکندر- اسرار فی عیم رمل- اسرار العارفین و زبد - اسرار المکتون - از جنین تا جنان- بحر الاسرار -بحرالغایب - دیو نام پری نام - احزار الارواح - فال - فال چوب- فاتول غرایب - نون تسخیرات سکاکی - قصه های شیخ اشراق- گوهر شب چراغ - جامع الفواید - جواهر مکنونه- معارف الکواکب - سکاکی - سر الاسرار-ابواب المقاص-2چوب - 40خاتم -مخلوط عجیب - مخلوط الدر- مخلوط فاتول - مخلوط طم طم- مخلوط طوات البحریه - مزامیر داود -مشکات الاسرار- مربات ابن سینا -منتدیات المرجان -مرشد الانسان - نادر افغانستانی- صحیفه اوفاق - سحر هاروت -سر الجلالی - سحر خاتم آبی حامد -شموس الانو- دعوات الجلاله- دعای اکاشه - فزائل القرآن - قره در علم رمل - حقی -جواهر الایات -جوهری کمال - کنز الاختصاص -کشف المکتوم- کفایت الحکیم -خطی -خطی عربی - خواص روحانی -خواص احجار- خزائن الاسرار - ختوط سوره یاسین- کیمیا گر- کتوب - کواکب محیط - مجمع الاسرار - مخلوط هیاکل السبعه -مخلوط دعوات بسم الله -مالک -معراج نبی - ادعیه و ادویه - ادعیه وخاتم الواح - التعرف - الف حرز و حرز - انوار الرمل- اسماء الله - بلاد الجن- دررالمنزوم اکسیر- انسان- اسم اعظم- فال نامه شیخ بهایی- فرخ نامه- حقیقت جفر عند الشیعه - خواص اشکال و حروف- کلیات اساتیر - مفاتیح حاجت -مقاصد المجامع الدعوات - مفتاح الحاجات- رمل- مقاصد الرمل- مجامع الدعوات- مفاتیح الحاجات - مقالیق الرمل - مجامع الدعوات- مجامع الطلسم - مخزن الحکمات - محاج الدعوات- مکشوف الدوران روح - 6 رساله -72 دیو - اسرار قاسمی -مکاشف دوران روح -رمل کبیر - روح های تسخیر شده- نقد جاودان - سحر گشا و باطل نامه -الدراسا ی علم فراسا - القرین وریاضیات - الکباریت فی اخراج الافاریت- الخاتم سلیمان- اللوء لوء و مرجان- المنتخبات ریاضیات


+ نوشته شده در  شنبه سوم دی 1390ساعت 13:3  توسط پوریا |  آرشیو نظرات

 لیست برخی کتب علوم غریبه:

اسرار قاسمی

گوهر شب چراغ

کبریت احمر البته به زبان عربی

علم حروف میرداماد

مجموعه علوم جفر

۷۲ دیو

و علوم رمل

و...........................

البته این کتب دارای فرمول و رموز بسیار بسیار زیادی است که برای فهمیدن یا یاد گرفتن حتی یک رمز به ساعتها و روزها زمان احتیاج هست. ولی علاقه در یاد گرفتن تاثیر زیادی دارد .

+ نوشته شده در  شنبه سوم دی 1390ساعت 12:55  توسط پوریا |  آرشیو نظرات

 
این دیگر طلسم نیست.

خوب حالا یک پیش زمینه ای هم در مورد تله ها برای شما بگم. تله نیز به دو دسته تقسیم

میشود.

تله هایی که به آنها بار میدهیم تا عمل کنند و تله هایی که ار آنها بار میگیریم تا عمل کنند.

که هر دو به صورت مکانیکی عمل میکنند.

هر کدام از این دو نوع تله خود به انواع گوناگون تقسیم میشوند که کار کرد همه آنها به همین

شکل است.

برای این مبحث بیشتر از این توضیح نمیدم چون خودش یک دنیایی است و می توان چندین

کتاب در مورد آن نوشت.

حیوانات

شاید نوشتن این مطلب در قسمت طلسمات درست نباشه ولی به خاطر اینکه مطالب زیر با گفتن ذکرهای مخصوص به واقعیت نزدیک میشود و با ذکر است که میتوان از اعضای بدن حیوانات استفاده کرد و همچنین اگر ذکر آن را بلد نباشی ارزشی نخواهد داشت ، تصمیم گرفتم که مطالب فوق را در قسمت طلسمات بنویسم.

مطلب بسیار گسترده است و هر هفته سعی مکنم مطالب پر باری در همینجا به آن اضافه کنم

اول حیواناتی که در این زمینه از همه مهمتر هستند رو براتون نام میبرم و به تدریج مطالب این حیوانات را اضافه میکنم.

به ترتیب اولویت مار مهمترین حیوان است و بعد از آن هدهد و بعد از آن جغد و بعد از آن گرگ و کفتار جزو مهمترین حیوانات هستند.

ملکه مارها

اول از مارها براتون بگم.

مارها یک ملکه دارند که بین بیست تا پنجاه سانتیمتر هست و به رنگ سفید و بسیار ضریف و کوچک. به اندازه ای که میتوان به سادگی آن را با دست گرفت و له کرد. ولی به این سادگی هم نه یکم کار داره و اون اینکه ملکه مارها همیشه بر روی پشت یک افعی سوار هست و آن افعی ملکه مارها را از جائی به جائی میبرد. و در تمام ساعات روز و شب از آن حفاضت میکند.

کسی که بتواند این مار کوچک را زنده بگیرد از همه چیز دنیا بی نیاز خواهد شد و کسی که به این مار آسیب رساند قطعا نخواهد توانست که در این دنیا زندگی کند و کشته میشود.

این مار بسیار نادر است و آماری که از دیده شدن این مار وجود دارد از انگشتان دست کمتر است.

وقتی کسی ملکه مارها را به اسارت میگیرد میتواند برای آذادی آن هر چیزی تقاضا کند و مارهای دیگر برای پس گرفتن ملکه خود تقاضای شخص را براورده میسازند. و اگر این مار را به هر صورت از بین ببرید مارها با غریضه خود شما را پیدا و نابود میسازند.

اگه خاطرتون باشه چند سال پیش در شمال ایران یک خانه را مارها تسخیر کردند و صاحب آن را کشتند که حتی رسانه ها هم نشون دادند ولی هیچ کس نتوانست بگوید که هزاران مار از کجا سر از آن خانه در آوردند و دلیل آن چه بود که من امروز برای شما گفتم. و دلیلی نداشت جز از یبن بردین یکی از ملکه های مارها.

حالا از این مار کم یاب بیرون بیائیم و سراغ بقیه مارها برویم.

بزرگترین استفاده کننده از مارها درویشهائی هستند که به علوم غریبه آشنا هستند و کسانی که علم علوم غریبه دارند. البته اینطور فرض نکنید که با داشتن این علم هر ماری میشود کرد چون این علم بسیار پیچیده است و کسانی که به استادی این علم رسیده اند از دوازده خان آن فقط به هفت خان آن اشنائی دارند که تعداد این انسانها به عدد صد نمی رسد. ولی این افراد هر کاری که بخواهند میتوانند انجام دهند.

حالا یک مثال واقعی برای شما میزنم که به این علم آگاهی پیدا کنید و مارها را نیز بشناسید.

یکی از خواص مار

این اتفاق در سال هزار و سیصد و چهل هفت در کوهای دالاهو افتاده است و شخصی که این اتفاق برایش افتاده است فوت شده که مرد بسیار بزرگی بود. (خدا بیامرزتش).

از خدمت فرار کرده بود و در کوه دالاهو سردرگم بود و نمیتوانست راه را پیدا کند و از آنجا خلاص شود. کنار درختی نشسته بود و فکر میکرد که چه باید بکند که دید سه مرد با محاسن سفید و بلند از دور میآیند. وقتی نزدیک شدند و راوی را دیدند گفتند که اینجا چه میکنی؟

راوی گقت که در این کوها گم شده است.

آن سه مرد به راوی گفتند میتوانی چند روز برای ما غذا درست کنی و در عوض هر روز یک تومان مزد بگیری؟

راوی دید که این سه مرد برای هر روز میخواهند مزد یک ماه را به او بدهند. قبول کرد که برای آنها غذا درست کند و بعد آنها راه خروج از کوه را به او نشان دهند.

آن سه مرد نشستند جلوی کوه و شروع به گفتن ذکر کردند و راوی هر روز برای آنها غذا درست میکرد و آن سه مرد بدون خستگی و خوابیدن هفت روز به کار خود ادامه دادند.

روز هفتم راوی دید که ماری از دل کوه بیرون آمد و بطرف آن سه مرد میآید.

از ترس داشت سکته میکرد.

سعی کرد که به آنها بگوید که متوجه شد آنها خودشان میدانند.

راوی دید که مار به این سه مرد نزدیک شد و سرش را روی پای یکی از این مردها گذاشت و این سه مرد همانطور که با صدای بلند ذکر میگفتند سر مار را از بدنش جدا کردند و ذکر به پایان رسید.

بعد از آن دم ما را نیز جدا کردند و به راوی گفتند که از این مار برایشان آبگوشت درست کند.

راوی در دل گفت: اینها رو باش میخوان آبگوشت مار بخورند.

راوی رفت و شروع به پختن آبگوشت مار کرد که یکی از این مردها به راوی نزدیک شد و گفت کار ما تمام شده است و پس از خوردن ناهار و شستن ظرفها راه میافتیم و میرویم.

آبگوشت حاظر شد و این سه مرد بر عکس همیشه به راوی غذا تعارف نکردند و تا ته این آبگوشت را خوردند و به راوی گفتند که ظرفها را بشور که راه بیفتیم.

راوی شروع کرد به شستن ظرفها وقتی که داشت ظرفها را می شست با خود گفت مگر این آبگوشت چه مزه ای داشت که این سه نفر با ولع آن را خودند و به من هم ندادند. دستش را به ته ظرف آبگوشت برد و به پیاله کشید و به دهن گذاشت تا مزه آن را بفهمد.

ناگهان دید که ته رودخانه را میبیند.

به کوه نگاه کرد دید که داخل کوه را نیز میبیند.

به هر چیزی که نگاه میکرد داخل آن را میدی. که یکباره وحشت کرد و به آن سه مرد گفت که داخل همه چیز را میبیند.

آنها گفتند که نگران نباش و داروئی به راوی ما دادند و او بیهوش شد و وقتی به هوش آمد دید که دیگر داخل هیچ چیزی را نمیبیند.

آن سه مرد هفت تومان پول و آدرس خروج از کوه را برایش گذاشته بودند و رفته بودند.

راوی ما تازه فهمید که چه اشتباهی کرده است و چه علمی را از دست داده است.

این یکی از مواردی بود که از مار استفاده میشود.

مهره مار

یکی از مطالبی که در مورد آن بسیار شنیده اید مهره مار است.

مهره مار چیست ؟

وقتی یک مار نر و یک مار ماده با هم جفت گیری میکنند ، هر کدام یک مهره میاندازند که به آن مهره مار میگویند.

مهره مار از پشت کردن مار نر و ماده افتاده میشود. وقتی این دو مهره را در زیر پوست دست چپ و راست فردی بگذارند میتوان از جمله طرف مهره مار داره استفاده کرد.

وقتی مهره ها گذاشته میشود دستها کمی عفونت میکند و چند روز بعد مهره ها آب میشود و عفونت دست خوب میشود و شخص مانند کذشته خود میشود با این فرق که الان همه دوستش دارن ، بهش احترام میگذارند ، توجه خاصی به او میشود ، هر چیزی که بخواهد فراهم میشود ، هر مطلبی که بگوید گوش میشود و انجام میشود و خلاصه هزار خاصیت دیکر دارد.

برای زنهائی که مهره مار دارند و مرد هائی که مهره مار دارند اسیر کردن هیچ دلی هیچ مشکلی ندارد و فقط کافیست دهن باز کنند و یک کلام بگویند.

خیلی از مردم به اشتباه فکر میکنند و میگویند وقتی که دو مار با هم جفت گیری میکنند دو مهره مارها روی هم میافتد و این دو مهره همان مهره مار است و مار را برای بدست آوردن این دو مهره میکشند که این درست نیست و مهره مار همانی است که من گفتم.

اگر مهره مار واقعی پیدا شود قیمت آن در حدود چهل میلیون تومان است.

همیشه توجه داشته باشید که مهره هائی عمل میکنند که از دو ماری که با هم جفت گیری کرده اند بدست آید. بفرض اگر شما وارد مکانی شوید که جای جفت گیری مارها بوده است مهره مار بسیار است ولی نمیتوان تشخیص داد که کدام اینها با هم جفت است. پس باید هنگام جفت گیری مار حضور داشته باشید و دو مهره را بردارید.

مهره مار به تنهائی کاری انجام نمیدهد و باید به آن ذکری خوانده شود که البته بسیار ساده است و وقتی این مهره ها را داشته باشید خیلی ها میتوانند روی آن ذکر بخوانند.

پس تا حالا سه مطلب در باره مارها گفتیم و به تدریج به آن اضافه میکنیم. در همین جا

موکل در حفاری

بخونید تا تو حفاری گمراه نشوید

با سلام

پس از مدتها میخوام یک مطلب بنویسم. باور کنید که اینقدر گرفتارم که فرصت تایپ مطالب رو پیدا نمیکنم. مطلب امروز در مورد کسانی هست که با موکل حفاری میکنند.

اول یک مطلب رو بگم: داشته های هر کسی چه از نظر مالی چه از نظر فکری نشان دهنده تلاش اون شخص در زمینه ای که فعالیت کرده است هست. بگذریم از کسانی که یک شبه پول دار میشن و یا شانس دارند و یا خداوند به آنها عنایت میکند ولی در کل جامعه یک شبه پول دار شدن یا یک شبه عالم شدن به غیر از تقدیر خدا مرسوم نیست.

حال این رو گفتم تا بعد بهش برسیم.

بعضی از حفار ها هر وقت میخوان به حفاری بروند شخصی رو که موکل دارد و بگفته خودش میتونه زیر زمین رو ببینه (کار دستگاه رو انجام بده) و طلسمات و تله ها رو باطل کنه رو به دنبال خودشون میبرند. و شروع به حفاری میکنند. اون پیر میاد و عین نسخه شما رو در زیر زمین براتون تشریح میکنه بصورتی که باور میکنید که چه چیزی دیده است. حتی تا چین های دامن مجسمه و تعداد مروارید های گردنشو میشمره و بهتون میگه.

اون پیر دوروغ نمیگه. با احضار میتوان این کار رو کرد.

کسانی که موکلین قوی دارند و زحمات بسیاری در این راه کشیدند میتونند حتی زیر زمین رو توسط موکلشون ببینند و تشریح کنند ولی هیچ وقت انسانهای موفقی در این کار نیستند.

روایات میگن وقتی جنسی یکصد سال در زیر زمین بماند این جنس جزو مهریه عجاین هست. و شما بمن بگوئید کی مهریشو دو دستی تقدیم من و شما میکند؟

تا وقتی که شما عجاین رو آگاه نکنید میتونید این جنس را بردارید (بدزدید) ولی وقتی رو یک کاری احضار زده بشه و عجاین آگاه بشن دیگه شما صاحب هیچ چیزی نیستید.

تعداد کسانی که با موکل بار از زیر زمین بیرون آورده اند به تعداد انگشتان دست است و اینها انسانهائی شناخته شده بودند که این کار را هم برای خودشان انجام نداده اند و فکر مال دنیا نبوده اند و اون نیز به دستور خداوند انجام شده است.نه من و شما که فکر پر کردن جیبمون هستیم.

اگر میخواهید در حفاری موفق شوید هیچ وقت علم رو کنار نگذارید و به چیزهائی مانند جادو و موکل نپردازید ، چون نه تنها موفق نمیشید بلکه ضربه هم میبینید.

اگر کسی رو پیدا کردید که با موکل باری از زیر زمین بیرون آورد آدرس بدید که من هم دستش رو ماچ کنم و هم مرید اون بشم.

حالا یکی از دلائلی که نمیتوان با موکل موفق بود آگاه شدن عجاین هست که اجازه نمیدهند دفینه را جا به جا کنید.

دومین مطلب در مورد موکل. ما موکل رو به دو قسمت کلی تقسیم میکنیم .

اول عنایتی و دوم بدست آوردنی.

موکل عنایتی موکلینی هستند که کلامشان از کسی به شخص دیگر داده میشود یا به صورتهای دیگر به یک فردی این موکل عنایت میشود.

با موکلی که به کسی عنایت شود شاید (شاید) بتوان دفینه ای رو از زیر خاک بیرون آورد که اون هم مطمئن باشید برای موکل نیست و برای این هست که خداوند در بین بندگانش به شما با دیدی متفاوت نگاه میکند و در درگاه او عزیز تر از دیگران هستید. چه بسا اگه موکل هم نداشتید دفینه ای در طالع شما نوشته شده بود.و این کار هم اگر اتفاق بیفتد فقط یک بار است در زندگی شخصی که به آن عنایت شده است.

قسمت دوم موکلینی هست که با چله نشینی های فراوان بدست میآورید ، یعنی تلاشی برای بدست آوردن موکل میکنید.

اول این رو اضافه کنم که در این کار شما میخواهی جنی رو به زور دعا به اسارت بگیرید. و هیچ کس دوست نداره به اسارت بره مگر اینکه مجبور بشه و اسیر هر جائی که بتونه ضربه ای وارد کنه این کار رو خواهد کرد.

شرایط چله نشینی بسیار سخت است. چیزی که در مردم باب هست میگویند تمام اعضا و جوارح بدن باید چله باشند که البته شرایط چله نشینی از این حرفها بسیار سخت تر است (در عمل) ولی معنی آن بسیار ساده ، چله نشینی یعنی چه؟ یعنی ریاضت کشیدن. چطور ممکنه که شما چله بشیندی و ریاضت ها بکشید تا موکلی رو بدست بیارید برای پول دار شدن یا باری رو از زیر خاک بیرون کشیدن یا قدرتمند شدن؟ اینها با هم منافات داره کسی که چله نشینی میکنه دیگه دنبال مال دنیا نیست. کسی که چله نشینی میکنه پول و قدرت براش معنی نداره.

برای همین هست که میگم با موکل نمیتوان موفق شد. چون از بنیان تا انتها با مال دنیا منافات داره.

گوش به حرف مردم ندید و اگه کاری برای حفاری دارید با موکل خرابش نکنید

هیچ چیزی در دنیا جای علم رو نمیگیره و کسانی که میخوان موفق بشن باید با علم دنیا به مال دنیا برسند.

پیر ما یک لشکر موکل داشت که هر چیزی میخواست براش فراهم بود و فقط یک با با موکلی که به خودش عنایت شده بود توانست موفق شود و پس از چند سال زندکی دنیائی خودش رو به باد داد برای اینکه میخواست به ته این قضیه برسه و بعد هم که به انتهای قضیه رسید، بوسید و گذاشت کنار.

اگه خواستید عمرتون رو تو این راه تلف کنید یک نگاهی به دعا نویسان محلتون بندازید که تازه اینها زرنگاشن که سر مردم رو کلاه میزارن و زندگی خودشون رو میگذرونند.

هیچ وقت فکر نکنید که شما میتونید در این را از طریق اکتسابی به جائی برسید که امکان پذیر نمیباشد. آخر کار تمام کسانی که میخواهند علم علوم غریبه رو کسب کنند دعا نویسی هست.

اگه خداوند بهت عنایت کرد برو دنبالش ، اگه نه ببوسش و بگذارش کنار.

کلمه عنایت رو هم براتون یک مثال بزنم.

نشونه بارز عنایت پرفسور میرزائی هست که رفت شاولین کنگ فو یاد بگیره و به شائولین راهش ندادند و دو روز جلوی درب شائولین زیر بارون نشست و وقتی برگشت ایران قوی ترین سبک کنگ فو جهان رو به نام کنگ فو توا نوشت و به علوم غریبه کاملا واقف شد. این یعنی عنایت.

کلام آخر رو بگم : با موکل نه موفق میشید نه نتیجه میگیرید. دوزار پول خرج کنید و یک دستگاه حرکت دهیدی تا نتیجه بگیرید. من امتحان کردم . با کسی که واقعا میتونست زیر زمین رو تشریح کنه ولی دریغ از یک سکه مسی بی ارزش. که بشه با موکل در آورد.

به امید موفقیت برای شما.

پیر مرد ژنده پوش

مردی بود مومن که به بارگاه امام سوم شیعیان رفت. امام حسین و چهل سال در گلدسته بارگاه امام حسین عبادت کرد.

بعد از چهل سال عبادت یک روز امام حسین به این مرد میگوید: خواسته ات چیست که چهل سال در گلدسته بارگاه من عبادت کردی؟

پیر مرد میگوید من یک موکل میخواهم. و امام حسین در جواب پیر مرد به او میگوید موکل من مال تو.

پیر مرد خداحافظی میکند و به سمت شمال ایران به راه می افتد تا به منزل خود برود. در میان راه کاروانی را میبیند که به سمت مکه و برای زیارت خانه خدا میروند. با خود میگوید من هم با این کاروان به زیارت خانه خدا بروم و به راه میافتد.

در میان راه آب کاروان تمام میشود و تمام افراد کاروان داشتند از بی آبی جان میدادند و تلف میشدند که پیر مرد موکل خود را احضار میکند و به او میگوید این کاروان به زیارت حج میرود و همه از بی آبی رنج میبرند و من از تو میخواهم آبی برای آنها فراهم کنی.

موکل آب را برای کاروان فراهم میکند و کاروان به زیارت خانه خدا میرود و پس از زیارت کوله بار خود را میبندند و به سمت ایران به راه می افتند. پس از چند ماه پیاده روی به جائی میرسند که در آنجا طائون وجود داشته و افراد کاروان یکی یکی مریض می شدند و میمردند. پیر مرد باز هم موکل خود را میخواهد و از او داروئی میگیرد تا از مریض شدن و مردن افراد کاروان جلو گیری کند و همه به سلامت به ایران باز میگردند.

چندین سال بعد از این پیر مرد که موئد مرگش فرا میرسد به یکی از مریدانش میگوید من موکلی دارم که موکل آقام امام حسین هست و مرگ من نزدیک هست و این موکل رو به تو میدهم و از تو میخواهم که در راه درست از آن استفاده کنی.

پیر مرد موکل را به مرید خود میدهد و میمیرد.

چندین سال از این جریان میگذرد و مردی که مرید پیر مرد بود به مشکلات مالی فراوان بر میخورد و زندگی به او تنگ و تلخ میشود. یک روز به خود میگوید از موکل پیرم استفاده کنم تا زندگیم روبه راه شود ولی بعد از چند لحضه پشیمان میشود و پیش خود میگوید که: اگه این موکل میتونست کاری انجام دهد پیر من ژنده پوش و بیچاره نبود و از موکل استفاده نمیکند.

چند سال دیگر میگذرد و تصمیم میگیرد موکل را امتحان کند و کلام را به زبان جاری میکند و موکل حاضر میشود. مرد به او میگوید اول برایم یک سفره بینداز که از گشنگی مردم و موکل سفره ای برای او پهن میکند که از شیر مرغ تا جون آدمیزاد در آن بود و مرد شکمی سیر میخورد و بعد از آن هر روز کارش این بود که با موکل بار در بیاورد و مال اندوزی کند.

تا یک روز پیر به خواب چند تن از مریدانش میآید و به آنها میگوید بروید و موکل آقا امام حسین را از دست این مرد نجات دهید که موکل را بیچاره کرده است و به آنها میگوید که چه بگویند تا آن مرد چه جواب دهد و موکل آزاد شود. مریدان پیر مرد اینکار را میکنند و موکل را آزاد میکنند.

این پیر مرد کسی نیست جز حضرت خیرالحاج که مقبره ایشان در شیطان کوه لاهیجان است و یکی از مردان با ایمان و نیک خداوند بود.

حضرت خیرالحاج فقط دو بار از موکلی که امام حسین به او عنایت کرده بود در طول زندگی خود استفاده کرد و آن هم برای کمک به مردم نه برای مال اندوزی در صورتی که در قبل گفتم فقط با موکلی میتوان بار از زمین در آورد که عنایتی باشد نه موکلی که با چله نشینی آن را بگیرید. و این یعنی اینکه کسی که به این درجه از علم برسد دیگه نیازی به مال دنیا ندارد.

متاسفانه در چند روز اخیر هر کسی به من ایمیل زده در این مورد سوال کرده و من گفتم با یک حکایت جواب دوستان را بدهم.

اگه دوستان قانع شدند که هیچ ولی هر کسی قانع نشد به سوال زیر من جواب دهد و یک بیت شعر زیر و یک جمله نوشته شده را برای من تفسیر کنه و بفرسته.

شیر و آهو

شیر ماده به خاطر اینکه بتواند به بچه هایش شیر دهد به شکار میرود ، بچه های شیر نگران شکار کردن مادرشان هستند تا مادر شکار کند و برگردد و بتواند به آنها شیر دهد.

آهو هم به چرا میرود تا چرا کند و علف بخورد و برگردد تا بتواند به بچه هایش شیر دهد و بچه های آهو نیز نگران مادرشان هستند تا چرا کند. بچه ها نگران مادرشان هستند که مبادا شکار شود و نتواند برگردد و به آنها شیر دهد.

حال به من بگوئید شما از کدام تیره هستید؟ آیا توله شیر یا توله آهو؟

این سوال من بود و حالا یک بیت شعر و یک جمله.

یک محلی است در اسپند شاه ، ای برادر خوب کن آن را نگاه

در نگاه اولی چیزی بگیر ، در نگاه دومی چیزی بده

ما کلید طلائی را در گردن خرگوش سفید نهادیم

لطفا هر کسی که میخواست در این ارتباط به مناظره بشینه (چون تعداد مخالفین حرف من زیاد شد) اول جواب شیر و آهو را بده و بعد یک بیت شعر و یک جمله را برام تفسیر کنه و بعد بنده جواب ایشان را میدهم.

+ نوشته شده در  شنبه سوم دی 1390ساعت 12:47  توسط پوریا |  آرشیو نظرات

 
ایجاد جاذبه بیشتر در مرد و زن و پیر و جوان و ..

جزابتر شدن و مقبولیت اجتماعی و فردی عموما طرفدار و جستجو کننده دارد و یکی از اصلی ترین مواردیکه مهره مار را معروف نموده است خاصیت وی‍ژه آن در جذاب تر و گیراتر نمودن افراد است .مهره مار در میان عامه چنین معروف است که با خاصیت جادوئی خود فرد را در مقابل دارنده آن خلع صلاح می نماید و افراد نمی توانند در مقابل دارنده مهره مار خصومت کنند و یا در مقابل خواسته های او مقاومت نمایند .

 بنوعی که این خاصیت موجب عبور دارنده مهره مار از مبادی ای میشود که بدون داشتن مهره مار غیر قابل انجام است و شرایط بی نظیر و غیر قابل وصفی پدید می آورد . برخی آنرا برای مقاصد شرم آور جنسی و .. میشناسند و برخی آن را موجب ژیشرفت در تجارت و داد و ستد میداند  برخی نیز به فراخور شرایط کاری خود آن را کلید پیمودن پله های ترقی کاری و پیشرفت شغلی و کنار آمدن با رییس خو و تعدادی نیز آنرا شاه کلیدی برای دلربایی دائمی از همسر و خانواده همسر میشناسند . البته تاحدود بسیار زیادی این موارد وجود واقعی دارند ولی دلیل آن چیست و آیا مهره مار واقعیت دارد و چگونه می توان مهره مار واقعی و اصل را از مهره مار بدل و ساختگی شناخت و هزاران سئوال دیگر که در این مورد مطرح است . تمامی این موارد در خاصیت مغناطیسی بالای مهره مار باید جست ولی چگونه این خاصیت می تواند جذابیت فردی اجتماعی و شغلی و خانوادگی و عشقی ایجاد میکند ؟ مهره مار نیروی متافیزیکی و مغناطیسی بی مانندی ایجاد میکند  که افراد مقبل را تحت تاثیر قرار داده و  موردتسلط روانی و غیر قابل مقاومت قرار میدهد و  امتیازات ویژه را بوجود میآورند که افراد به فراخور نیات خود از آن به نفع خود بهره میبرند . ثروت و قدرت و دلربایی از مواردی است که همواره در فرهنگ عامیانه همراه و همزاد مهره مار است و هرکجا نامی از مهره مار می شنویم حتما با موارد یاد شده مطرح میشود . در مورد مهره مار بسیار می گویند و لی هر قولی شنیدنی و باورکردنی نیست . خرافات آمیخته با مهره مار را باید زدود و اصل و واقعیت آنرا باید شنید . برخی برای آزمایش کردن مهره مار  و دانستن اصل از بدل می گویند وقتی آنرا به همراه داری و به نانوایی می روی نان به تنور نچسبد باید در جواب گفت که اگر یگ ژنراتور بسیار قوی هم  در جیب داشته باشی)( محال ) باز این اتفاق نخواهد افتاد و موارد بی تعداد از این دست .متافیزیک که از جمله علوم پیشرفته  بشریت است وواقعیات پنهان بسیاری از موضوعات را کشف واثبات مینماند و روش شناختی متفاوتی از علوم تجربی دارد وعلم سنگ درمانی یکی از شاخه های بسیارجزیی آن است که امروزه توانسته است بسیاری از مشکلات بظاهر لاینحل بشر را حل کند درخصوص مهره مار متافیزیک اینگونه اظهار نطر میکند : تمامی اشیاء در جهان هستی بواسطه جوهره ساختاری خود نیرویی مغناطیسی دارد و برآیند این انرژی های پنهان منتشر شده از اجسام واشیاء بشکل فوق العاده تاثیرگذار و قابل مشاهده نظمی را در جهان هستی پدید می آورند که در قرآن مبین نیز از آن یاد شده که در آیاتی به نگاه داشته شدن ستارگان وزمین درآسمانها با ستونهای نامریی به اذن خداوند قادرمتعال یادشده است .مارهای نر وماده به علت وضعیت خاص آناتومیک خود ازشرایط متفاوتی برخوردارند تا انگیزش برای آمیزش را پیداکنند وبر آن وضعیت فائق آیند .وبا این عمل ادامه بقاء یابند .خداوند متعال متابولیسم بدن مار را بگونه ای آفریده است که درطول سال یک ترشح استخوانی ازجنس شاخ بر روی سرخود همانند پینه ترشح مینماید که دارای بیشترین بار مغناظیسی نسبت به سایر اجسام واشیاء است وبصورت تک قطبی است که آن را بنام مهره مار میشناسیم . مهره مار درمارهای نر بار مثبت ومهره مار در مارهای ماده حامل بار انرژی منفی هستند که مانند آهنربایی متابولیک  و طبیعی دوجفت را بسوی هم جذب می نماید ومقاربت برای ادامه نسل را موجب میشود .اندازه این مهره ها حدودا به قدر 2 عدد لپه معمولی است .بعد از عمل جفت گیری این مهره ها ازسرمارجداشده وبرزمین میافتد اگرفردی بتواند این مهره ها را که متعلق به دو مار جفتگیری کننده را از آن خودنموده و40 روز باخود دارد مغناطیس طبیعی بدن با مغناطیس مهره مار هماهنگ شده وتقویت میشود سپس وفرد دارنده بواسطه آن میدانی بمراتب وسیع تر وقویتر نسبت به فرد عادی فاقد مهره مار حول خود ساتع مینماید که آثار بیشماری را برای آن ناشی میگردد.

+ نوشته شده در  شنبه سوم دی 1390ساعت 12:44  توسط پوریا |  آرشیو نظرات

 ساروج

در زمانهای قدیم که چیزی به نام بتون وجود نداشت ، برای ساختن جاهای مستحکم از موادی به نام ساروج استفاده می شد. امروزه به اشتباه مردم فکر میکنند که ساروج برای نگهداری عتیقه بوده است در صورتی که اینطور نیست.

ساروج برای پل سازی ، ساخت قلعه های محکم ، سد سازی ، و راه برای آب و نگهداری عتیقه و بسیاری از این مواری استفاده می شده است.

ساروج انواع مختلف دارد که محکمترین آن به ترتیب از ساروج سیاه شروع میشود و بعد از آن ساروج سفید و ساروج طوسی و ساروج کرم است. بعضی از ساروجها با موادی بنام سیلکس و بعضی با سرب و مس ذوب شده درست می شدند. اینها استقامت ساروج و محکمی آن را بالا میبرد.

در ساروجهایی که برای جلوگیری از نفوذ آب ساخته میشد از پشم شتر و موی بز استفاده میشد که ساروج را برای جلوگیری از نفوذ آب مستحکم میکرد.

تا چند سال پیش شصدو دو نوع ساروج شناخته شده است که از این تعداد پنجاه و یک نوع آن بدون اموال (زیر خاکی) میباشد و از باقیمانده انواع ساروج همه دارای طلا نمیباشد. در حفاریهای انجام شده اکثرا از سه نوع ساروج بار طلا بیرون آمده است و الباقی دارای نقره و مفرق و اجناس دیگر بوده اند.

کلیه ساروجها از مواد اصلی زیر درست شده اند.

شن و ماسه ، آهک و سفیده تخم مرغ و...

مواد دیگری هم به انواع ساروج اضافه میشد که در بالا نام بردیم.

طریقه خرد کردن هرکدام از این ساروجها متفاوت است ولی به طور کلی میتوان آنها را خرد کرد و از بین برد. برای مثال یک الماس را فزض کنید که میخواهید آن را خرد کنید. اگر با پتک هم روی آن بزنید خرد نمیشود ولی اگر بدانید که ضربه را به کجای الماس وارد کنید به راحتی خرد میشود و به قطعات کوچک تقسیم میشود. ساروج هم مانند همین الماس است ، اگر مواد آن در دسترس نباشد باید بدانید که از کجا شروع به شکستن آن بکنید تا بهتر نتیجه بگیرید.

برای ساخت مواد جهت خرد کردن ساروج باید نمونه ساروج وجود داشته باشد و مواد برای آن نمونه ساخته شود یا اینکه بدانید ساروج شما از چه نوعی است.

از بین بردن ساروجهایی که به صورت عمودی میباشد با استفاده از مواد بسیار سخت تر است ولی نشدنی نیست. اول باید دور جایی را که میخواهیم مواد بریزیم با خمیر گرفته و آن را کاملا آبندی کنیم و بعد از مواد ساروج استفاده کنیم.

حالا که بحث ساروج را تمام کردیم چند خط هم در مورد سنگ برایتان بگویم.

سنگ را نیز اگر از نقطه ضعیف آن کار کنیم به راحتی شکسته میشود و میتوان سنگهای چند تنی را خرد کرد ولی اگر به پست سنگی خوردید که هم قطر داشت هم رگه نداشت که بتوان با قلم و چکش خردش کرد ، باید به روش زیر عمل کنیم.

چند سوراخ در یک امتداد و به فاصله های مشخص در سنگ ایجاد میکنید و در داخل آنها موادی به نام کترا میریزیم (نوع ایرانی آن بهتر از نوع خارجی آن عمل میکند) و بعد با چوب سوراخها را کاملا از نفوذ هوا میپوشانیم و محکم میکنیم. از بیست و چهار ساعت تا چهل و هشت ساعت بعد کترا در داخل سوراخ حجم میگیرد و باعث ترک خوردن سنگ میشود و سنگ را خرد میکند.

این مطلب در همینجا به پایان رسید اگه مشکلی داشتید با من در میان بگذارید.

درخت و انواع آن:

در ایران انواع مختلف درخت وجود دارد.

در گذشته درختانی که عمر طولانی داشتند برای نشانه استفاده میشدند و در بیشتر جاهایی که اموال گذاشته می شد درختی هم کاشته می شد که بعدها پیدا کردن جا راحت باشد.

درختانی که بیشتر برای اینکار استفاده می شد به ترتیب زیر میباشد.

بوته گز که در حدود شش هزار سال عمر میکند.

درخت سرو که در حال حاضر چهار هزار ساله آن وجود دارد.

درخت داغداغان که در حال حاضر چهار هزار و پانصد ساله آن هست.

درخت آزاد که دو هزار سال عمر میکند و در جنگلهای شمالی ایران به وفور یافت میشود.

درخت چنار که حدود هفتصد سال عمر میکند و پس از آن هر سال یک بار خود کشی میکند و خود را میسوزاند تا از بین برود که این خود سوزی هم چندین سال طول میکشد. مانند درخت چنار امامزاده صالح که حدود نهصد سال قدمت دارد.

درخت نارون حدود پانصد سال عمر میکند.

درخت سنجد نیز حدود پانصد سال عمر میکند.

درختهایی با عمر طولانی اکثرا نشانه بار است و بار هر کدام از آنها با دیگری متفاوت است به فرض اموالی که در نزدکی بوته گز یافت میشود با اموالی که در کنار سرو یافت میشود همیشه متفاوت بوده است.

اینم یک مطلب در مورد درختان

ممکنه درختانی از قلم افتاده باشند ، ذهنم اینقدر یاری کرد ، به بزرگی خودتون ببخشید.

گنج نامه

گنج نامه کتابهایی بوده است که حاوی مکانهایی است که در آنجا گنجی دفن میباشد.

تمام کسانی که صاحب گنج نامه بوده اند همه دارای علوم غریبه و علوم قدیمی میباشند.

تعدادی از گنج نامه ها به شرح زیر است: گنج نامه الوان هندی ، گنج نامه احمد وزیر ، گنج نامه ملاصدرا ، گنج نامه قائم مقام فرهانی ، گنج نامه میرزا مکتب خان تبریزی ، گنج نامه باگواس و گنج نامه شیخ بها (که به دو خط شجر ایستاده و شجر خوابیده نوشته شده است).

همچنین موبدان قبل از اسلام همگی دارای گنج نامه بوده اند. چون همگی آنها در زمان خودشان امانت دار بوده اند و از اموال مردم حفاظت میکردند. موبدان خود به دو قسمت تقسیم میشوند. اول موبد که اموال مردم نزد آنها به امانت گذاشته میشده است. و موبد موبدان که از اموال درباریان و پادشاهان حفاظت میکردند و نقش امین و کاتب شاهان را نیز بر عهده داشتند.

به همین دلیل است که قبر موبد موبدان همیشه بارهای نفیسی در خود دارد و جزو قبرهای بسیار با ارزش است.

گنج نامه ها چه آنهایی که توسط اشخاص نوشته شده است و چه آنهایی که موبدان آنها را نوشته اند همگی به رمز است و طلسمات سنگینی نیز دارند و چون افرادی که این گنج نامه ها را نوشته اند به علوم غریبه آشنا بوده اند رموز سنگینی برای گنج نامه ها گذاشته اند و ترجمه آنها کار استادانی است که به خط شناسی و طلسمات آگاهی کامل داشته باشند.

این هم یک مطلب در مورد گنج نامه که یکی از بچه های خوب حفار تقاضا کرده بود

گورستانها و انواع قبرها

از بهترین جای آن شروع میکنیم که گورستان گبریان است.

خیلی از مردم عقیده دارند که قبرستان گبریان متعلق به کافران است ولی این موضوع درست نیست.

گبر یعنی غیر مسلمان و به کسانی که غیر مسلمان بوده اند بی دین گفته نمیشود. گبریان دین زردتشت داشتند.

حال میخواهیم ببینیم که قبرهای دوران قبل از اسلام به چه شکلی بوده اند و نوع دفن کردن اجساد به چه صورت بوده است. در زمان پیش از اسلام قبر زنها گرد و مدور بوده است و قبر مردها به صورت مستطیل بوده و قبر بچه ها به صورت مثلث بوده است. بعضی ها را نیز در خمره میگذاشتند.

در تمام قبرهای گبری حداقل یک کاسه آب و یک کاسه غذا گذاسته میشده است که کسی که میمیرد از گشنگی و تشنگی عذاب نکشد.

در بسیاری از قبرهای گبری لوازم مورد نیاز فرد نیز گذاشته میشده است که بستگی به پول داری یا بی پول بودن مرده است. مردگان پول دار ظروف طلا و اجناسی مانند شمشیر زره وخیلی چیزهای دیگر به همراه دارند ولی مردگان بی پول و بی بضاعت اموال کمتری با خود به همراه دارند یا اموال آنها از فلزات ارزشمند نیست.

نوع دیگر قبرها قبر پیغمبری است که اگر شما آن را بشکافید هیچ چیزی درون آن یافت نمیشود نه جنازه نه اموال. این قبرها چند پوش هستند و تازه از قبر راهی دارد برای جایی دیگر که جنازه و اموال آن در آنجا هست.

قبرهایی نیز وجود دارد که به صورت ایستاده است. این قبرها متعلق به یک سری از ایرانیان است که معتقد بودند آنها را باید ایستاده به خاک سپرد.

بسیاری از خلاف کاران را نیز به صورت ایستاده در میان دیوارهای قلعه ها و جاهای دیگر زنده به گور میکردند که خود اینها به نوعی قبر ایستاده تبدیل شده است.

بعضی از قبرها به صورت کشویی است که مربوط به رومیان است که در ایران با آئین خودشان دفن شده اند.

یک نوع قبر هم داریم که به آن قبر دخمه ای گفته میشود که نمونه آن در تخت رستم پیدا شده است.

جنازه قبرهای خمره ای همیشه به صورت نشسته بوده است و جنازه آنها را به صورت نشسته در خمره میگذاشتند و دفن میکردند.

وقتی در جنگها جنگجویان میمردند آنها را با اموال و لباسهایشان و زره دفن میکردندکه نمونه این قبرستان در چهاربداران در نزدکی مرز ترکیه موجود میباشد که شاه اسماعیل اول در جنگ با عثمانی شکست خورد و بیست و هفت هزار کشته داد که همه آنها با لباسهای رزمشان دفن شده بودند.

در گذشته ما گورستانهای دسته جمعی نیز داریم که متعلق به افراد مریض است. در جاهائی که وبا یا طاعون میآمده جنازه افراد را به صورت دسته جمعی دفن میکردند. در همینجا یک مطلب بسیار مهم را برایتان بگویم و آن اینکه کسانی که قبری را میشکافند خیلی باید مواظب باشند و بفهمنه که جنازه مریض هست یا نیست و حتماٌ باید استخوان شناس باشند و یا بتوانند استخوان اشخاص مریض را از استخوان افراد سالم تشخیص دهند تا با مشکلی مواجه نشوند.

همیشه وقتی میخواهید قبری را باز کنید حتماٌ از دستکش و ماسک حسابی استفاده کنید.

جنازه هایی که در غارها و ذاغه ها میباشد و جنازه هایی که در صحرا میباشد و جنازه هایی که در کوهستانها میباشد از نظر ماهیت کاملاٌ با هم متفاوت است.

هر قبرستان و هر کوری دارای اموال نمیباشد. چون بسیاری از مردم فقیر بوده اند و بدون اموال دفن میشدند.

در هر قبرستان تعدادی قبر سلطانی وجود دارد که دارای اموال میباشند که باید نتوانید آنها را تشخیص دهید و از روی بعضی شواهد تشخیص آنها امکان پذیر است.

اکثر گورستانها در سینه کشی ها و کنار رودخانه ها میباشد. در بسیاری از قبرستانها یک چهارطاقی نیز میباشد که نشان میدهد در میان آن چهار طاقی شخص مهمی فوت کرده است و اکثرا دارای اموال میباشند.

در ایران قبرهای یهودی نیز بسیار است که نوع قرار کرفتن سنگ آنها متفاوت است و میتوان از روی سنگ قبر فهمید که این قبر متعلق به یک یهودی است.(سنگ قبر یهودیان دارای فلش است).

و مطلب آخر در مورد کسانی که به حفاری میروند و میگویند در سه متری یا چهار متری یک طابوت طلا یا یک جنازه مومیایی پیدا کرده ایم. اینها همه دروغ است. شخصیتهایی را که در طابوت طلا یا نقره یا سنگ یشم میگذاشتند همیشه در عمق بالای بیست متر دفن میکردند. و در عمق کم اینکار انجام نمیشد. برای این جنازه ها حتماٌ اطاقی از ساروج درست میکردند و آن را آنقدر پایین میبردند که از گزند جانوران خاک به دور باشد و همچنین دزدان نتوانند گزندی به جنازه و اموال آن بزنند. در کنار این جنازه ها حتماٌ اموال فراوان وجود دارد و کنیزان و نوکران آنها را نیز با جنازه اربابشان زنده به گور میکردند. پس اگر کسی گفت جنازه ای در آورده بدون اموال بدانید که احتمال دروغ گفتن آن زیاد است.

اینهم یک مطلب برای شما دوستان عزیز در ارتباط با گورستانها

پوست وانواع نوشته ها و نسخه ها

گنج نامه ها اکثرا روی سنگ است و بعد از آن به ترتیب روی پوست آهو و پوست گاو و گنج نامه های مهم که درباری بوده است بعد از سنگ بیشتر روی پوست کرگدن میباشد. ولی اکثر گنج نامه ها روی سنگ یشم حکاکی میشده است.

بیشتر نوشته های روی پوست را داغ میکردند و جوهر های مخصوصی بود که قابل شستشو بود و آب آنها را از بین نمیبرد که اکثر نوشته های روی پوست با این جوهر نوشته میشده است.

بعضی اوقات نوشته هائی رو میبینم روی پوست که با خون نوشته شده است.

اکثر نوشته های روی پوست با خون گنج نامه یا نسخه نیست و بیشتر آنها دعا هست و جزو طلسمات محسوب میشود و اکثرا با خون کفتر نوشته میشده است.

پس این مورد رو اشتباه نکنیم.

پوستها در زمان خود دباغی میشدند و مواد مخصوصی مانند رزین و روغن به آنها میخورده است که عمر پوست رو بالا میبرده و مقاومت آن را بسیار زیاد میکرده. این پوستها اگر در جای مناسب نگهداری شوند تا پنج هزار سال عمر میکنند.

پوستها را اکثرا در جای خشک یا داخل نی نگهداری میکردند و دو سر آن را می بستند و هر چه به پوست هوای کمتری برخور کند سالم تر میماند و عمر آن طولانی تر میشود.

ولی باز هم مگویم که هشتاد درصد گنج نامه ها روی سنگ نوشته میشده است.

آتشکده ها

آتش کده از زمان ظهور حضرت زرتشت که پیامبر ایرانیان فبل از اسلام بود درست شد.

بعضی ها به اشتباه فکر میکنند که ما ایرانیان در زمان قدیم آتش پرست بودیم در صورتی که این صحیح نیست. ایرانیان در زمان زرتشت به آتش احترام میگذاشتند و آن را سمبل میدانستند ، ولی در همان زمان هم یکتا پرست بودند. و به همین خاطر سمبل بودن آتشکده ها برپا شد و موبدینی در آتشکده ها شروع به خدمت کردند.

آتشکده ها با هیزم و روعن چراغ همیشه روشن بودهاند. و اگر آتشکده ای خاموش میشد موبد آن مجازات میشد.

موبدان از نظر قدرت دسته کمی از حکومت وقت نداشتند و حرف آنها در دربار بسیار برش داشت. و همچنین برای مردم.

اکثر آتشکده ها نوشته ای دارند به زبان پهلوی و تعداد کمی از آنها نوشته ای دارند به خط میخی.

آتشکده ها در آن زمانها به صورت امانت سرا نیز بوده است. اولین امانت آتشکده ها همان آتش برافراشته آن بوده که هیچ وقت نباید خاموش می شد. و دومین امانت آتشکده ها امانت مردم بوده است که به موبد در آتشکده سپرده میشد.

در آن زمانها چون بانکی وجود نداشت و موبدان مورد احترام و اعتماد مردم بودند ، مردم اموال اضافی خود را به آنها می سپردند یا زمانهائی که میخواستند به سفر بروند امانات خود را به موبدان میدادند و هر وقت که احتیاجی به آنها داشتند یا از سفر بر میگشتند آن را تقاضا میکردند و پس میگرفتند.

در زیر آتشکده ها مکانهائی بنا شده بود که از اموال مردم در برابر دزدان حفاضت کند و موبدان اموال امانتی مردم را در این مکانهای امن میگذاشتند. و رسیدی برای افراد صادر میکردند که بعد از مراجعت با نشان دادن رسید مال خود را دریافت کنند و موبد اموال را در مکانی مشخص دنفن میکرد و یک نوشته (نسخه) از اموال میکشید و در جائی محفوظ میگذاشت که اگر زمان طولانی شد مکان فراموش نشود و خیلی از نسخه ها به این صورت نوشته شد. که هم موبد مرد و هم صاحب مال نیامد و این سند باقی ماند و به صورت نسخه در آمد.

این اسناد جمع میشد و به فردی که به آن موبد موبدان میگفتند تحویل میشد که کل موبدان زیر نظر او بودند.

به طور مثال وزیر خسرو پرویز که خود یکی از موبدموبدان بوده است سلمان فارسی میباشد. و مطلب دیگر در مورد موبد موبدان این هست که آنها دانشمندان زمان خود بوده اند.

اوج شکوفائی آتشکده ها در زمان ساسانی میباشد و کل آتشکده ها دارای اطاقی در زیر خود بود که همیشه آتش در آنجا روشن بود.

نودو هشت درصد آتشکده ها دارای بار میباشند (البته اگر بار آنها نرفته باشد) در بهضی از مناطق که دزدان زیاد به آتشکده ها حمله میکردند و اموال آن را به سرقت میبردند ، اموال آتشکده در بیرون آن مدفون هست.

بیشتر آتشکده ها همیشه در روی بلندی بنا میشد که مردم بتوانند آتش رو ببینند.

تعدادی از آتشکده ها در زمانی که اعراب به ایران حمله کردند و مردم ایران مسلمان شدند به امامزاده تبدیل شد و اکثرا این امامزاده ها شجره ندارند.

در امام زاده هائی که کندوکاو میشود و در زیر آن اطاقی پیدا میشود که در آن دوده فراوان هست نشان میدهد که جزو همین آتشکده ها بودهاند.

در بعضی از آتشکدهها موبدان در آتشکده دفن میشدند و در بعضی از آنها در بیرون آتشکده و اکثر آتشکده ها در زیر خود راهرو و اطاقهای فراوان دارد که به جاهائی در اطراف میرود. و بارها و جنازه موبدان در آنها گذاشته می شده است.

تا اواخر دوران ساسانی و قبل از حمله اعراب به ایران آتشکده ها ساخته میشده است و زمانی که دین اسلام دین رسمی ایرانیان شد ، آتشکده ها از رونق افتادند

به خاطر اینکه مردم به زیارت آتشکده ها نروند و مورد احترام مردم نباشد ، بیشتر به صورت امامزاده در آمد و اشخاص مومن و با ایمان و یا زنان مومنه در این آتشکده ها دفن شدند که از آن به بعد مسلمانان به زیارت آنها میرفتند.

شکل ظاهری آتشکده ها مانند امامزاده های امروزی میباشد و اکثرا دارای گنبد و بارگاه بوده اند.

در آخر در مورد جائی دیگر که مورد پرستش ایرانیان بوده بگم و این مطلب رو به پایان ببریم. قلعه هائی که قلعه دختر نامیده میشود در اصل بنام یکی از خدایان (آناهیتا) بوده است و این قلعه ها نیز جای بسیار مقدسی برای ایرانیان زمان خویش بوده است.

فلزیاب

شاید برای خیلی از شما دوستان سوال پیش اومده باشه در گذشته که فلزیاب نبوده پس به چه روش هایی گنج های زیر زمین رو پیدا می کردند و خیلی چیزهای دیگه در این رابطه .....

درسته که در گذشته مثل الان دستگاهای گنج یاب یا فلزیاب پیشرفته وجود نداشته اما کاشفان گنج در روزگاران بسیار دور هم برای خود روش های داشتند که خیلی از شما دوستان تا به حال نشنیده اید یکی از این روش ها شاقول است . البته شاقول هایی که در موردش می خواهیم در اینجا صحبت کنیم دستگاههای فلزیاب شاقولی امروزه از گذشته سر چشمه گرفته شده . در گذشته به این روش رایج بوده که یک قطعه طلا مثلا به اندازه ی یک انگشتر در زیر زبانشان قرار می دادند و یک قطعه طلای دیگر که به آن یک زنجیر طلا یا مس نصب می کردند تقریبا طول سیم مس یا زنجیر طلا به اندازه ی ۳۰ cm و نزدیک محل که می شدند بلافاصله از این روش استفاده می کردند . کار این شاقولی ها این طور بوده که وقتی نزدیک هدف می شد قطعه طلای نصب شده به سیم مس خودشو می کشه به سمت هدف مثل یک آهن ربا و اگر روی هدف قرار می گرفت به صورت دایره شروع به چرخش می کرد و اگر غیر اینصورت بود به صورت لوزی یا تخم مرغی شروع به چرخش می کرد .

در گذشته چند روش دیگری رایج بوده برای نقطه یابی هدف . و فکر می کنم تا همین جا کافی باشه .

طلسم خون تا به حال به شکل های مختلفی دیده شده و برای هر کدام راه حل های مختلفی نسبت به نوع طلسم خون پیشنهاد داده شده که باید اول نوع اون رو ذکر کنید تا من راه حلشو براتون بگم . اما در مورد طلسم نفاغ و کینه روش شناسایش به این شکل است که در نزدیک ترین آبادی به محل دفینه دعوایی در اون آبادی رخ می ده که اگر طلسم باطل نشه کار به خون ریزی کشیده خواهد شد . که افراد حاضر در محل دفینه سریع یک نفر به داوطلب چند قطره از خون خود را باید به زمین بریزد تا جنگ و دعوا بخوابه . راه حلش سادست اما اگر شرایط باطل کردن طلسم رعایت نشه فجایع وخیمی رخ خواهد داد ...

و اما در مورد از بین بردن سنگ .دوست عزیزمون نوع سنگ اول باید مشخص بشه کا آیا ساروج است یا غیر ساروج . و اینکه اگر ساروج است نوع اون رو باید مشخص کرد . برای از بین بردن ساروج راه حل های زیادی وجود داره که من به چند مورد از اون اشاره خواهم کرد . ( استفاده از کتراک و اسید و ... )

که در بخش ساروج با روش ها ی ساده تر از بین بردن ساروج توضیحات بیشتر داده ام .

اما در مورد طلسم سگ .که نوع سگ های اون هم باید مشخص بشه . که یک سری راه حل داره که باید مرحله به مر حله انجامش بدی که از گفتنش در این پست سرفه نظر می کنم به دلیل خطراتش

( کله سر ) نامی هست آشنا برای افرادی که از علوم غریبه سر رشته ای دارند . کله سر در علوم غریبه یعنی کیمیا ...لیمیا ...هیمیا ...سیمیا ... ریمیا ... که همان پنچ علوم غریبه هستند که نام کله سر متشکل شده از این علوم . و فکر می کنم که کمتر کسی بتونه طلسم این تپه یا غار درون کوه رو بشکنه و باطلش کنه . با توجه به اسمش و طلسماتی که روی این تپه گذاشته شده به نظر می یاد که بار سنگینی هم در اونجا وجود داشته باشه . باطل کردن این طلسم کار هر کسی نیست و بهتر که بی خیالش بشید .

پ.۶- من تا حالا این کتاب رو از نزدیک ندیدم و نشنیدم اما کتاب های زیادی در این زمینه وجود داره که شاید شما هم یکی مشابه از این کتاب ها رو داشته باشید . اما شما به تنهایی و تنها متکی به این کتاب نخواهید توانست فوتو فن طلسمات رو یاد بگیرید . به دلایل مختلف «۱» شما تا حالا با این علم هیچ گونه آشنایی نداشته و ندارید . و امکان گمراه شدنتان وجود دارد . «۲» در بین این راه با راه های فرعی بسیار زیادی مواجه خواهید شد که اگر استادی وجود نداشته باشد مسلما از همه لحاظ از قبیل روحی و روانی و جسمی و مالی و..... آسیب خواهید دید به دلیل اینکه وارد دنیای موجوات عجیب و قریبی خواهید شد که تا حالا هیچ گونه برخوردی باهاشون نداشته اید . و.... خیلی چیز های دیگه که توصیم اینه این کارو شما بسپارید به استادادن فنون و اگر واقعا شما با طلسمی مواجع شده اید در حین حفاری اگر با کمک نسخه یا راهنمای گنج اقدام کرده باشید که باید به عرضتون برسونم که در تمامیه نسخه های گنج روش باطل کردن طلسم رو هم یاداوری کرده ( توضیح کامل داده شده ) و در اصل راهنمای گنج یا همان نسخه ی گنج برای همین منظور تعبیه شده که شما برای بدست آوردن گنج سختی کمتری بکشید . اگر در این رابطه سوالی داشتید در قسمت نظرات یا به ایملم مطرح کنید ...

اکثرا افراد سوالاتی مبنی بر اینکه در محلی مشغول حفاری هستند و یکی از دلایل حفاری هاشون اینه که با یک نسخه حالا یا کپی گرفته شده از روی اصلی یا اینکه الان اصلش در دستشون نیست و دست کسی دیگر است و یا اصلا با در دست داشتن اصل دارند حفاری می کنند ولی هنوز نتیجه نگرفته اند و از بنده در خواست دارند که راهنمایشون کنم ....

اما باید در جواب این دوستان بگم که چه کوپی گرفتن از روی اصل نسخه گنج یا اینکه الان اصلش در دستمان نیست ولی از نزدیک اصلشو دیدم و آدرسو می دونیم کجاست یا اصلا نسخه ی گنج اصلیشو در دست داریم ولی هنوز نتییجه نگرفته ایم چند حالت وجود دارد ... «۱» یا نتوانسته اید درست ترجمه کنید . «۲» یا هنوز آدرسه دقیق دفینه رو نتونسته اید پیداکنید و به اشتباه دارید جای دیگرو که مشابه است حفاری می کنید .«۳» یا نسختون اصلی نیست و ساخته ی دست امروزه «۴» یا بارو قبلا کسی دیگه خالی کرده و برده و شما کمی دیر متوجه شده اید که در این مکان گنجی نهفته شده . و... اما قابل توجه همه ی دوستان : نسخه ی گنج در اصل یعنی آدرس محل دقیق قرار گرفتن و آگاه ساختن شخصی که به دنیال گنج بوده از خطر های احتمالی ( یعنی طلسم و تله های مکانیکی ) و خیلی چیز های دیگر که اگر آثار به هم نخورده باشه احتیاجی به دستگاه هم نیست چون که در نسخه عمق و محل دقیق قرار گرفتن دفینه رو اشاره کرده و خیلی چیزهای دیگر .... امیدوارم که با صحبت های پوچ وقت ارزشمند خودشونو سپری نکنند و بیشتر دنبال حقیقت باشند که به هدف نزدیکترشون بکنه .

اکثر افراد ایمیل می فرستند و راه حلی برای باطل کردن طلسم می خوان . سوالم اینجاست که اکثرا افرادی که ایمیل می زند آیا تا به حال طلسم رو از نزدیک دیدند و یا اینکه نقل و قول کسی دیگرو می کنند که جایی مشغول حفاری بودند و با طلسم بر خورند و دست از کار کشیدند و یا اغلب دیدم که مثلا می گن بابامون تعریف کرده که فلان جا طلسم داره و یا فلان کس خواب دیده که فلان جا یه مالی داره و طلسمش مثلا مار است ...........

کسی نیست به این افراد بگه آخه آدمه حسابی شما تا وقتی که با چشم خودت ندیدی چرا بیخودی اراجیف اونارو میگی .؟ من منکر طلسم نیستم اما توصیم اینه تا وقتی طلسم رو با چشمانه خودتون ندیدید و یا توی نسخه نخونید باور نکنید . اکثر این طلسم هایی که بین مردم صحبتش است به مثال اینه که مثلا برای اینکه یک بچه رو از رفتن و یا دست زدن به یک شئی منعش کنید بهش اینطوری می گید که اگر دست بزنی به لولو خورخوره می گم بیاد بخورتد یا از این جور صحبت ها که برای باز داشتند یک نفر ازکاری ......

خیلی وقتها همین افکار پریشان و کذب باعث شده که افراد دست از کار بکشند و کسی دیگه بیاد هدفشونو در بیاره و حالشو ببره در حالی که زحتمشو یکی دیگه کشیده اما به خاطر بی کفایتی فرد این اتفاق افتاده. اما سعی کنید تمام این حرفارو کنار بزارید و به هدفتون بچسبید و دست ازش برندارید . اما تا وقتی که شما با طلسم در نیافتید طلسم هیچ آسیبی به شما نخواهد رسوند در واقع طلسم برای این منظور قرار داده شده که اگر فردی قصد جابه جایی مال رو داشت باهاش مقابله کنه و مانع این کار بشه . و طلسم فقط و فقط به چشم و گوش کسی دیده و شنیده می شه که قصد جابه جایی بار رو داشته باشه . ( هیچ گاه با حرفای دروغ خودتون رو گول نزنید و عمرتونو هدر ندید) .

گاز طلا :

یکی از خطر ناکترین گازهای شناخته شده است که شخص مواجه شده با این گاز اگر اقدامات لازم برای مداوا انجام ندهد منجرب به مرگ شخص خواهد شد در ظرف کمتر از ۷ الی ۱۵ روز . به تمام افرادی در حین حفاری توصیه می کنم که دقت عمل به خرج بدهند تا از این گاز سمی در امان باشند . راه بسیار ساده وجود داره که در این پست به اون اشاره می کنم . البته افراد فوق حرفه ای و باستان شناسان اغلب از لوازم مخصوص حفاری استفاده می کنند که تهیه برخی از این لوازم برای افراد معمولی مقدور نسیت یکی از این لوازم لباس مخصوص حفاری برای جلوگیری از ورود گاز و تماس با شخص کاوشگر. مهمترین تاثیری که این گاز می تونه داشته باشه اینه که از راه تنفس وارد شش های شما بشه و تاثیر خودشو بزاره . شما باید در حین حفاری یک دستمال یا پارچه و یک بطری سرکه به همراه داشته باشید که وقتی احساس کردید با گاز طلا یا بوی عجیب و غریب مواجه شده اید سرکه رو به دستمال آغشته کنید و به جلوی بینی خود بگیرید . این روش تا مدتی می تونه کار ساز بشه و شما به کارتون ادامه بدید . سعی کنید اگر با بار یا کوزه یا صندوقچه ی گنج رو به رو شدید در فضای آزاد و باز درشو باز کنید تا به کسی آسیب نرسونه . به علت گستردگی این موضوع تا همین جا اکتفا می کنم . ( همشهری )

منشور حقوق بشر کوروش کبیر

منشور حقوق بشر کوروش در موزه بریتانیا

اینک به یاری اهورمزدا تاج سلطنت ایران ، بابل و کشورهای چهارگانه را بر سر گذاشته ام اعلام می کنم تا روزی که زنده هستم و اهورمزدا پادشاهی را به من ارمغان می کند کیش و آیین و باورهای مردمانی را که من پادشاه آنها هستم را گرامی بدارم و نگذارم که فرمانروایان و زیر دستان من ، کیش و آیین و دین و روش مردمان دیگر را پست بدارند و یا آنها را بیازارند .

من که امروز افسر پادشاهی را بر سر نهاده ام ، تا روزی که زنده هستم و مزذا پادشاهی را به من ارزانی کرده هرگز فرمانروایی خود را بر هیچ مردمانی به زور تحمیل نکنم و در پادشاهی من هر ملتی آزاد است که مرا به شاهی خوذ بپذیرد یا نپذیرد و هرگاه نخاهد ، مرا که ، پادشاه ایران و بابل و کشورهای چهار گانه هستم ، نخواهم گذاشت که کسی به دیگری ستم کند و اگر کسی ناتوان بود و بر او ستمی رفت من از وی دفاع خواهم کرد و حق او را گرفته و به او پس خواهم داد و ستم کاران را به کیفر خواهم رساند .

من تا روزی که پادشاه هستم نخواهم گذاشت کسی مال و اموال دیگری را با زور یا هر روش نادرست دیگری از او بدون پرداخت ارزش واقعی آن بگیرد .

من تا روزی که زنده هستم نخواهم گذاشت کسی ، کسی را به بیگاری بگیرد و به او مزد نپردازد .

من اعلام می کنم که هر کسی ازاد است هر دین و آیینی را که میل دارد بر گزیند و در هر جا که می خواهد سکونت نماید و به هر گونه که معتقد است عبادت کند و معتقدات خود را به جا آورد و هر کسب و کاری را که می خواهد انتخاب نماید ، تنها به شرطی که حق کسی را پایمال ننماید و زیانی به حقوق دیگران وارد نسازد .

من اعلام می کنم هر کس پاسخگوی اعمال خود می باشد هیچ کس را نباید به انگیزه ایکه از بستگانش خلاف کرده است مجازات کرد و اگر کسی از دودمان یا خانواده ای خلاف کرد تنها همان کس را به کیفر برسد و با دیگر مردمان و خانواده کاری نیست .

تا روزی که من زنده هستم نخواهم گذاشت مردان و زنان را به نام برده یا نام های دیگر بفروشند و این رسم زندگی باید از گیتی رخت بر بندد .

از مزدا می خواهم که مرا در تعهداتی که نسبت به ملت های ایران و ممالک چهار گانه گرفته ام پیروز گرداند .

من که امروز افسر پادشاهی را بر سر نهاده ام ، تا روزی که زنده هستم و مزذا پادشاهی را به من ارزانی کرده هرگز فرمانروایی خود را بر هیچ مردمانی به زور تحمیل نکنم و در پادشاهی من هر ملتی آزاد است که مرا به شاهی خوذ بپذیرد یا نپذیرد و هرگاه نخاهد ، مرا که ، پادشاه ایران و بابل و کشورهای چهار گانه هستم ، نخواهم گذاشت که کسی به دیگری ستم کند و اگر کسی ناتوان بود و بر او ستمی رفت من از وی دفاع خواهم کرد و حق او را گرفته و به او پس خواهم داد و ستم کاران را به کیفر خواهم رساند .

من تا روزی که پادشاه هستم نخواهم گذاشت کسی مال و اموال دیگری را با زور یا هر روش نادرست دیگری از او بدون پرداخت ارزش واقعی آن بگیرد .

من تا روزی که زنده هستم نخواهم گذاشت کسی ، کسی را به بیگاری بگیرد و به او مزد نپردازد .

من اعلام می کنم که هر کسی ازاد است هر دین و آیینی را که میل دارد بر گزیند و در هر جا که می خواهد سکونت نماید و به هر گونه که معتقد است عبادت کند و معتقدات خود را به جا آورد و هر کسب و کاری را که می خواهد انتخاب نماید ، تنها به شرطی که حق کسی را پایمال ننماید و زیانی به حقوق دیگران وارد نسازد .

من اعلام می کنم هر کس پاسخگوی اعمال خود می باشد هیچ کس را نباید به انگیزه ایکه از بستگانش خلاف کرده است مجازات کرد و اگر کسی از دودمان یا خانواده ای خلاف کرد تنها همان کس را به کیفر برسد و با دیگر مردمان و خانواده کاری نیست .

تا روزی که من زنده هستم نخواهم گذاشت مردان و زنان را به نام برده یا نام های دیگر بفروشند و این رسم زندگی باید از گیتی رخت بر بندد .

از مزدا می خواهم که مرا در تعهداتی که نسبت به ملت های ایران و ممالک چهار گانه گرفته ام پیروز گرداند .
قالیچه های پرنده
خلفای اموی و عباسی و همچنین موقولها در سرکوب تکنولوژی ساخت قالیچه های پرنده نقش
اساسی را داشتند بعد نیست این موضوع رو دنبال کنید و بعد خودتون قاضی بشید که تاریخ ایران چقدر مورد آسیب قرار گرفته و چه اتفاقات زیادی بر سر مردم و سرزمین ایران در گذشته تا امروز افتاده و ایرانیان باستان چه جایگاهی در گذشته بین ملت های دیگر داشتند و امروزه جایگاهشون در بین دیگر ممالک از چه رتبه ای برخوردار است

هنری بک در سرداب های زیرزمینی قلعه الموت، در نزدیکی دریای خزر، طومارهایی یافته است که شواهد جدیدی در مورد قالیچه های پرنده به دست می دهد.این طومارها که به طرز خارق العاده ای سالم مانده اند، در اوایل قرن سیزدهم میلادی توسط یک محقق یهودی به نام اسحاق بن شریره نوشته شده است.

پس از آن که پروفسور جی. دی . سپتیموس، زبان شناس مشهور، این متون را از زبان فارسی به انگلیسی ترجمه کرد، این دست نوشته ها باعث جنجال های زیادی در جامعه علمی جهان شدند. مدت کوتاهی پس از انتشار ترجمه این متون، کنفرانسی با حضور کارشناسان برجسته بین المللی در مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی لندن برگزار شد. بسیاری از مورخان با حمله به بک، این دست نوشته ها را جعلی خواندن. اما پروفسور سپتیموس که به خاطر عدم شرکت بک در این کنفرانس به خاطر تولد فرزندش دفاع از او را به عهده داشت، گفت که این متون باید به طور دقیق مورد بررسی قرار بگیرند.

قدمت این دست نوشته ها اکنون در انستیتوی لئوناردو داوینچی شهر تریست، به کم روش رادیو کربن در حال تعیین است.

بنا بر نوشته های بن شریره، حکام مسلمان متعصب آن زمان قالیچه های پرنده را وسیله ای شیطانی می دانسته اند و به همین خاطر دانش و سازندگان آن را سرکوب کرده اند و ردپای آن را از تاریخ به دقت پاک کرده اند.هر چند قالیچه های پرنده تا اواخر قرن سیزدهم میلادی بافته و فروخته می شده اند، اما استفاده از آن در انحصار افراد خاصی بوده است.

بنابر یادداشت های بن شریره، نخستین اشارات به قالیچه های باستانی در دو متن باستانی صورت گرفته است. یکی از این کتاب ها، مجموعه ای از ضرب المثل ها است که توسط شامشاد، وزیر نبوکدنزر پادشاه بابلی جمع آوری شده است و منبع دیگر، مجموعه ای از گفتگوهای باستانی است که توسط شخصی به نام ژوزفوس نگاشته شده است.

بر اساس نوشته های بن شریره، قالیچه های پرنده ای که می توانستند چند متر بر فراز زمین شناور باشند، نخستین بار توسط کیمیاگران و صنعت گران دربار ملکه صبا ساخته شد و ملکه صبا آن را به نشانه عشق خود برای حضرت سلیمان فرستاد. اما وقتی ملکه صبا خبر برخورد سرد حضرت سلیمان را با هدیه اش شنید، دل شکسته شد و صنعت گران خود را از دربار بیرون کرد. این صنعت گران در نهایت در ناحیه بین النهرین و در نزدیکی شهر بغداد ساکن شدند و کسب و کار خود را ادامه دادند.

بن شریره در یادداشت های خود به توضیح چگونگی کار این قالیچه های پرنده می پردازد، اما متأسفانه اکثر اصطلاحات و عبارات فنی به کار رفته در این قسمت قابل فهم نیست. اما از قسمت های قابل خواندن متن چنین بر می آید که قالیچه های پرنده هم مانند قالیچه های معمولی روی دار بافته می شده اند و تفاوت آنها با قالیچه های معمولی در مرحله رنگرزی بوده است. صنعتگران دربار ملکه صبا گل مخصوصی «به دست آمده از چشمه های کوهستان» کشف کرده بودند که هنگامی که در معرض حرارت شدید، «داغ تر از آتش حلقه هفتم جهنم» در ظرفی محتوی روغن یونانی قرار می گرفت، خاصیت ضد مغناطیسی پیدا می کرد. با توجه به مغناطیس بودن کره زمین، وجود میلیون ها محور مغناطیسی که از قطب جنوب تا قطب شمال کشیده شده اند، قالیچه هایی که الیافشان به این گل آغشته می شد می توانستند از سطح زمین فاصله بگیرند. این فاصله با توجه به غلظت و میزان گل به کار رفته، از یک متر تا چند ده متر می رسید. محورهای مغناطیسی مانند ریل های هوایی عمل می کردند و قالیچه می توانست در امتداد این محورها پیش رود.

براساس یادداشت های بن شریره، کتابخانه اسکندریه تعداد زیادی از این قالیچه های پرنده را در اختیار داشته است و آن را برای گردش میان قفسه های مملو از پاپیروس کتابخانه، در اختیار مراجعه کنندگان به کتابخانه می گذاشته است. این کتابخانه که در یک زیگورات قرار داشته است، بیش از 40 هزار طومار خطی در اختیار داشته است که توسط سیصد نسل از کاتبان نگاشته شده بود. سقف این کتابخانه آن قدر بلند بوده است که بسیاری از مراجعه کنندگان ترجیح می داده اند به حالت شناور در هوا و روی قالیچه های پرنده مطالعه کند. براساس یادداشت های بن شریره، ساخت قالیچه های پرنده در سرزمین های اسلامی به دو دلیل سرکوب شد.

نخست این که حکام متعصب مسلمان می گفتند بشر قرار نیست پرواز کند و قالیچه های پرنده باعث به هم خوردن نظم امور می شوند. دلیل دوم بیشتر اقتصادی بود. بسیاری از اشراف و ثروتمندان عرب ثروت خود را مدیون گله های شتر و اسب خود بودند و دلشان نمی خواست چند صنعتگر فقیر و بی چیز با ساخت قالیچه های پرنده کسب و کار آنها را نابود کنند.

قالیچه های پرنده در زمان حکومت خلفای اموی و عباسی به شدت سرکوب شدند و در نهایت در سال 1226 میلادی و با حمله مغول به آسیای مرکزی، در هرات و بلخ و بخارا حمام خون به راه افتاد. مغول در جریان غارت و تاراج خود، چند قالیچه پرنده هم پیدا کردند و هنگامی که مردی به آنها گفت این قالیچه ها تیزروتر از اسب های پاکوتاه مغول هستند، چنگیرخان چنان از این توهین برآشفته شد که سر مرد را از تنش جدا کرد و دستور داد تمام قالیچه های پرنده قلمروی وسیعش را جمع آوری و نابود کنند

امکان اینکه از این قالیچه بازم وجود داشته باشه است .

بعضی از افراد سوالی مبنی بر اینکه به مکانی بر خوردیم که از استحکام بالایی بر خوردار است و برای ادامه و پیشروی کار با مشکل مواجه شده ایم . لطفا مارا راهنمایی کنید ....

در پاسخ به این افراد و راه حلهایی که به ذهنم تا اینجا خطور می کرده در سایت به همشون اشاره کردم . اما از آنجا که تهیه برخی از وسایل مورد نیاز برای رفع این مشکل برای عموم مشکل است و یا قابل دست رسی نیست و یا از هزینه ی بالایی برخوار است راه حل های دیگری درخواست شده که امروز به یکی از اونها اشاره خواهم کرد . استفاده از مواد منفجره بی صدا است که چند سالی است از این نوع مواد استفاده می شه و صدای این نوع انفجار برای مثلا ابعاد ۲متر در ۲ متر چیزی به مشابه صدای دو کف دستانتان است که فکر می کنم برای اغلب مکانهایی که افراد در حال حفاری هستند مناسب باشه . اغلب افراد هم از این نوع انفجار رازی بودند به علت کارایی بالا و سرعت عمل سریع و صدای کم و هزینه ی مرقوم به صرفه . اگر کسی در این زمینه اطلاعات بیشتری خواست با ایمیل وب سایت در ارتباط باشه و نوع درخواستشو نسبت به عمق و حجم گود برداری بگه تا اطلاعات دقیق تری در اختیارش قرار بدم .

علائم و نشانه های موفقیت در حفاری

همونطور که قبلا قولشو داده بودم که درباره ی علائم و نشانه هایی که در حین حفاری امکان داره با اون مواجه بشید اطلاعاتی در اختیارتون قرار بدم .

در حین حفاری امکان داره که با علائم و آثار زیادی مواجه بشید که در اکثر مکان ها مشترک است . و امکان داره با آثاری هم مواجه بشید که تا حالا نمونشو از نزدیک مشاهده نکرده باشید و یا نشنیده باشید . اما این آثار برای مکان و یا هدف های کوچک و متوسط صدق می کنه .

اول اینکه در سطح زمین باید نشانه هایی وجود داشته . مثلا تخته سنگی که نظرتونو جلب کنه و با بقیه سنگهای منطقه فرق داشته باشه و یا نوشته و نشانه هایی بر روی سنگ وجود داشته باشه و یا موارد دیگر . درخت کهن سال . چشمه ی آب . تپه خاکی . بعضی از افراد فکر می کنند که هر تپه ای نشانه ی بار است . در صورتی که از نشانه های بار داشتن یک تپه اینه که جنس تشکیل دهنده ی تپه از خاک باشه نه از سنگ . تپه در محلی قرار گرفته باشه که در اون منطقه مشابه اون تپه کم باشه و در نزدیکی اون تپه آثاری همچون درخت کهن سال و چشمه ی آب . همه ی این علائم برای اینه که با آثار و شواهد و دلیل و انگیزه ی بیشتری برای حفاری داشته باشید نه صرف تائید بار داشتن تمامیه هدف هاتون .....

دیگر نشانه ها از این قبیل است که در عمق یک الی یک و نیم متری آثار خودشو کم کم نشون بده مثلا سنگ چین . جسد انسان . سفال و کوزه های شکسته . زغال چوب و با سنگ که در قدیم جهت عایق از عبور آب برای محافظت از اموال استفاده می کردند . اما وجود زغال چوب یا سنگ هم از دلایل وجود بار نیست . چون در گذشته امکان داشته چوپانی و یا فردی در آن مکان آتشی روشن کرده جهت رفاه و رفع نیاز . تاوید زغال چوب در آن مکان وقتی تائید می شود که دیگر نشانه ها وجود داشته باشد و صرف تنها زغال چوب کافیست نیست . از دیگر نشانه ها سنگ چین یا وجود سنگ های بزرگ طبیعی و هم غیر طبیعی در عمق های یک و نیم به بالا است . با رنگ و شکل های مختلف از قبیل سیاه . سفید و سبز رنگ و یا دیگر رنگ ها که اغلب این چند رنگ به وفور مشاهده و یافت می شود و دیگر نشانه ها آجر و خشت های خام و به صورت مربع و یا مستطیل است که به صورت پله کانی یا منظم و بی دلیل چیده شده باشد که درصد اینکه این مکان مسکونی بوده رو تائید نکند . و دیگر نشانه ها وجود آهک و یا گل آهک است که اغلب جهت مقاومت و جلوگیری از نشست خاک بدین منظور استفاده می شده .

موارد دیگری هم است که بنا به سوالاتی که در این باره می شود باید پاسخ داد . تمامیه این موارد امکان دارد که درمحلی همه را مشاهده کنید و در بعضی از اماکن هم امکان داره که تمامیه این آثار مشاهد نشود که اونم بستگی به تجربه ی شما داره تا از مشاهده ی این آثار چه نتیجه و تصمیم گیری کنید .

+ نوشته شده در  شنبه سوم دی 1390ساعت 12:36  توسط پوریا |  آرشیو نظرات

 

 

گنج نفرین شده جان گنج یاب را گرفت

 


گنج یاب که با حفر چندین تونل در بافت قدیمی شهرری، پس از مرگ یکی از همدستانشان با باقی گذاشتن جسد از محل متواری شده بودند، دستگیر شدند.

۴گنج یاب که با حفر چندین تونل در بافت قدیمی شهرری، پس از مرگ یکی از همدستانشان با باقی گذاشتن جسد از محل متواری شده بودند، دستگیر شدند.

به گزاش «جام جم»، رسیدگی به این پرونده، هنگامی در دستور کار ماموران پلیس آگاهی قرار گرفت که فردی در تماس با مرکز فوریت های پلیسی ۱۱۰ از مرگ مرد جوانی در یک خانه قدیمی در نزدیکی اداره قدیمی تامینات (شهربانی سابق) خبر داد.

با حضور بازپرس جنایی و ماموران پایگاه نهم پلیس آگاهی، معلوم شد حفاران غیرمجاز به طمع به دست آوردن گنج سلجوقیان ۱۰ تونل در بخش های مختلف خانه حفر کرده اند اما پس از مرگ یکی از همدستانشان از محل متواری شده و بقایای کوزه های شکسته نیز در محل وجود دارد.

با حضور ماموران اورژانس در محل معلوم شد چند ساعت از زمان مرگ قربانی گذشته است. با دستور قضایی جسد مرد گنج یاب به پزشکی قانونی انتقال یافت و با حضور ماموران اداره میراث فرهنگی شهرری در محل تحقیق در ارتباط با این که آیا حفاران غیرمجاز گنجی پیدا کرده یا این که پس از مرگ همدستشان از محل متواری شده اند، آغاز شد.

با تشکیل پرونده ای در این ارتباط پرونده در دستور کار ماموران پلیس آگاهی و پرسنل حفاظت میراث فرهنگی قرار گرفت تا حفاران غیرمجاز شناسایی و دستگیر شوند.

شناسایی و دستگیری

با شروع تحقیقات گسترده از سوی ماموران و با سرنخ هایی که در این ارتباط به دست آمد، ماموران روز گذشته موفق به شناسایی و دستگیری حفاران تحت تعقیب شدند.

حمید عبدلی مسینان ، رئیس اداره میراث فرهنگی و گردشگری شهرری دراین باره به ایرنا گفت: پس از اطلاع از حفاری غیرمجاز در نزدیکی بازار قدیم ری که زمانی بافت قدیمی شهر را در بر می گرفت، معلوم شد حفر چاه و تونل از چند ماه پیش در این محل شروع شده بود و حفاران خاک انبوهی را در اتاق های خانه قدیمی جمع آوری کرده بودند.

وی افزود: از محل حفاری تعدادی تکه های سفال و ابزار مربوط به حفاری و نقشه به دست آمد که بررسی سفال نشان داد، مربوط به اوایل دوره اسلامی و عصر سلجوقی است.مسینان اضافه کرد: سرانجام پس از پیگیری و تحقیقات، حفاران تحت تعقیب دستگیر شدند و با دستور قضایی، تحقیق از آنها در پلیس آگاهی برای رازگشایی از مرگ همدست متهمان ادامه دارد.

وی افزود: در حال حاضر با شکایت اداره حقوقی سازمان میراث فرهنگی موضوع در دادسرا در حال رسیدگی است..... /

+ نوشته شده در  شنبه سوم دی 1390ساعت 12:30  توسط پوریا |  آرشیو نظرات


 

زندگینامه کوروش کبیر

کوروش دوم، معروف به کوروش بزرگ، (۵۷۶ - ۵۲۹) شاه پارسی, به‌خاطر جنگجویی و بخشندگی‌اش شناخته شده‌است. کوروش نخستین شاه ایران و بنیان‌گذار دوره‌ی شاهنشاهی ایرانیان می باشد. واژه کوروش یعنی "خورشیدوار". کور یعنی "خورشید" و وش یعنی "مانند". پاسارگاد: «اى رهگذر هر که هستى و از هر کجا که بیایى مى دانم سرانجام روزى بر این مکان گذر خواهى کرد. این منم، کوروش، شاه بزرگ، شاه چهارگوشه جهان، شاه سرزمین ها، برخاک اندکى که مرا در برگرفته رشک مبر، مرا بگذار و بگذر.» تبار کوروش از جانب پدرش به پارس‌ها می رسد که برای چند نسل بر انشان, در جنوب غربی ایران, حکومت کرده بودند. کوروش درباره خاندانش بر سنگ استوانه شکلی محل حکومت آن‌ها را نقش کرده است. بنیاد‌گذار دودمان هخامنشی, شاه هخامنش انشان بوده که در حدود ۷۰۰می‌زیسته است. پس از مرگ او, تسپس انشان به حکومت رسید. تسپس نیز پس از مرگش توسط دو نفر از پسرانش کوروش اول انشان و آریارمنس فارس در پادشاهی دنبال شد. سپس، پسران هر کدام, به ترتیب کمبوجیه اول انشان و آرسامس فارس, بعد از آن‌ها حکومت کردند. کمبوجیه اول با شاهدخت ماندانا دختر آژدهاک پادشاه قبیله ماد و دختر شاه آرینیس لیدیه, ازدواج کرد و کوروش نتیجه این ازدواج بود. تاریخ نویسان باستانی از قبیل هردوت, گزنفون, و کتزیاس درباره چگونگی زایش کوروش اتفاق نظر ندارند. اگرچه هر یک سرگذشت تولد وی را به شرح خاصی نقل کرده‌اند, اما شرحی که آنها درباره ماجرای زایش کوروش ارائه داده‌اند, بیشتر شبیه افسانه می باشد. تاریخ نویسان نامدار زمان ما همچون ویل دورانت و پرسی سایکس, و حسن پیرنیا شرح چگونگی زایش کوروش را از هردوت برگرفته‌اند. بنا به نوشته هردوت, آژدهاک شبی خواب دید که از دخترش آنقدر آب خارج شد که همدان و کشور ماد و تمام سرزمین آسیا را غرق کرد. آژدهاک تعبیر خواب خویش را از مغ‌ها پرسش کرد. آنها گفتند از او فرزندی پدید خواهد آمد که بر ماد غلبه خواهد کرد. این موضوع سبب شد که آژدهاک تصمیم بگیرد دخترش را به بزرگان ماد ندهد, زیرا می ترسید که دامادش مدعی خطرناکی برای تخت و تاج او بشود. بنابر این آژدهاک دختر خود را به کمبوجیه اول به زناشویی داد. ماندانا پس از ازدواج با کمبوجیه باردار شد و شاه این بار خواب دید که از شکم دخترش تاکی رویید که شاخ و برگهای آن تمام آسیا را پوشانید. پادشاه ماد، این بار هم از مغ ها تعبیر خوابش را خواست و آنها اظهار داشتند، تعبیر خوابش آن است که از دخترش ماندان فرزندی بوجود خواهد آمد که بر آسیا چیره خواهد شد. آژدهاک بمراتب بیش از خواب اولش به هراس افتاد و از این رو دخترش را به حضور طلبید. دخترش به همدان نزد وی آمد. پادشاه ماد بر اساس خوابهایی که دیده بود از فرزند دخترش سخت وحشت داشت، پس زاده‌ی دخترش را به یکی از بستگانش هارپاگ، که در ضمن وزیر و سپهسالار او نیز بود، سپرد و دستور داد که کوروش را نابود کند. هارپاگ طفل را به خانه آورد و ماجرا را با همسرش در میان گذاشت. در پاسخ به پرسش همسرش راجع به سرنوشت کوروش، هارپاگ پاسخ داد وی دست به چنین جنایتی نخواهد آلود, چون یکم کودک با او خوشایند است. دوم چون شاه فرزندان زیاد ندارد دخترش ممکن است جانشین او گردد, در این صورت معلوم است شهبانو با کشنده فرزندش مدارا نخواهد کرد. پس کوروش را به یکی از چوپان‌های شاه به‌ نام میترادات (مهرداد) داد و از از خواست که وی را به دستور شاه به کوهی در میان جنگل رها کند تا طعمه‌ی ددان گردد. چوپان کودک را به خانه برد. وقتی همسر چوپان به نام سپاکو از موضوع با خبر شد, با ناله و زاری به شوهرش اصرار ورزید که از کشتن کودک خودداری کند و بجای او, فرزند خود را که تازه زاییده و مرده بدنیا آمده بود, در جنگل رها سازد. میترادات شهامت این کار را نداشت, ولی در پایان نظر همسرش را پذیرفت. پس جسد مرده فرزندش را به ماموران هارپاگ سپرد و خود سرپرستی کوروش را به گردن گرفت. روزی کوروش که به پسر چوپان معروف بود, با گروهی از فرزندان امیرزادگان بازی می کرد. آنها قرار گذاشتند یک نفر را از میان خود به نام شاه تعیین کنند و کوروش را برای این کار برگزیدند. کوروش همبازیهای خود را به دسته‌های مختلف بخش کرد و برای هر یک وظیفه‌ای تعیین نمود و دستور داد پسر آرتم بارس را که از شاهزادگان و سالاران درجه اول پادشاه بود و از وی فرمانبرداری نکرده بود تنبیه کنند. پس از پایان ماجرای, فرزند آرتم بارس به پدر شکایت برد که پسر یک چوپان دستور داده است وی را تنبیه کنند. پدرش او را نزد آژدهاک برد و دادخواهی کرد که فرزند یک چوپان پسر او را تنبیه و بدنش را مضروب کرده است. شاه چوپان و کوروش را احضار کرد و از کوروش سوال کرد: "تو چگونه جرأت کردی با فرزند کسی که بعد از من دارای بزرگترین مقام کشوری است, چنین کنی؟" کوروش پاسخ داد: "در این باره حق با من است, زیرا همه آن‌ها مرا به پادشاهی برگزیده بودند و چون او از من فرمانبرداری نکرد, من دستور تنبیه او را دادم, حال اگر شایسته مجازات می باشم, اختیار با توست." آژدهاک از دلاوری کوروش و شباهت وی با خودش به اندیشه افتاد. در ضمن بیاد آورد, مدت زمانی که از رویداد رها کردن طفل دخترش به کوه می گذرد با سن این کودک برابری می کند. لذا آرتم بارس را قانع کرد که در این باره دستور لازم را صادر خواهد کرد و او را مرخص کرد. سپس از چوپان درباره هویت طفل مذکور پرسشهایی به عمل آورد. چوپان پاسخ داد: "این طفل فرزند من است و مادرش نیز زنده است." اما شاه نتوانست گفته چوپان را قبول کند و دستور داد زیر شکنجه واقعیت امر را از وی جویا شوند. چوپان در زیر شکنجه وادار به اعتراف شد و حقیقت امر را برای آژدهاک آشکار کرد و با زاری از او بخشش خواست. سپس آژدهاک دستور به احضار هارپاگ داد و چون او چوپان را در حضور پادشاه دید, موضوع را حدس زد و در برابر پرسش آژدهاک که از او پرسید: "با طفل دخترم چه کردی و چگونه او را کشتی؟" پاسخ داد: "پس از آن که طفل را به خانه بردم, تصمیم گرفتم کاری کنم که هم دستور تو را اجرا کرده باشم و هم مرتکب قتل فرزند دخترت نشده باشم". کوروش در دربار کمبوجیه خو و اخلاق والای انسانی پارس‌ها و فنون جنگی و نظام پیشرفته آن‌ها را آموخت و با آموزش‌های سختی که سربازان پارس فرامی‌گرفتند پرورش یافت. هارپاگ بزرگان ماد را که از نخوت و شدت عمل شاهنشاه ناراضی بودند بر ضد آژدهاک شورانید و موفق شد, کوروش را وادار کند بر ضد پادشاه ماد لشکرکشی کند و او را شکست بدهد. با شکست کشور ماد بوسیله پارس که کشور دست نشانده و تابع آن بود, پادشاهی ۳۵ ساله آژدهاک پادشاه ماد به انتها رسید, اما کوروش به آژدهاک آسیبی وارد نیاورد و او از را نزد خود نگه داشت. کوروش به این شیوه در ۵۴۶ پادشاهی ماد و ایران را به دست گرفت و خود را پادشاه ایران اعلام نمود.

+ نوشته شده در  پنجشنبه یکم دی 1390ساعت 21:34  توسط پوریا |  آرشیو نظرات


تصاویر عزاداری در کابل افغانستان


+ نوشته شده در  پنجشنبه یکم دی 1390ساعت 21:33  توسط پوریا |  آرشیو نظرات

مردی فرزندش را به خاطر سیگار کشیدن کشت

 
مرد میانسال فرزند 21 ساله خود را به خاطر کشیدن سیگار با شلیک 8 گلوله به قتل رساند.

به گزارش فارس عصر روز 2 دی امسال مأموران کلانتری 144 جوادیه تهرانپارس از طریق مرکز فوریت‌های پلیسی 110 تهران از وقوع یک حادثه هولناک با خبر شدند.

مأموران با حضور در محل حادثه واقع در یکی از شهرک‌های حاشیه شرق تهران دریافتند یک مرد میانسال فرزند 21 ساله خود را با شلیک چندین گلوله به قتل رسانده ‌است.

اصغرزاده، بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران درباره این پرونده گفت: متهم به نام داوود 45 ساله در محل حادثه توسط مأموران دستگیر شد و به ارتکاب قتل اعتراف کرد.

وی ادامه داد: داوود در بازجویی مدعی شد از مدتها پیش متوجه شده است که فرزندش سیگار می‌کشد و همین امر موجبات ناراحتی وی را فراهم کرده است.

داوود همچنین مدعی شد فرزندش با توجه به شغل وی از او درخواست داشته تا او را به سر یک کار ببرد و به او شغلی بدهد که او نیز از این کار امتناع کرده ‌است.

بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران گفت: در حال حاضر تحقیقات برای مشخص شدن زوایای پنهان این پرونده ادامه دارد.
+ نوشته شده در  پنجشنبه یکم دی 1390ساعت 21:32  توسط پوریا |  آرشیو نظرات

نشانه‌های سرطان را می‌شناسید؟
  ۱-کاهش وزن بدون ‌دلیل: خیلی از خانم‌ها بدشان نمی‌آید که بدون هیچ سعی و تلاش وزنشان را پایین بیاورند. اما کاهش وزن بی‌دلیل (مثلا ۵ کیلو در ماه بدون بالا بردن فعالیت بدنی یا رژیم غذایی) حتما باید مورد چکاپ قرار گیرد. کاهش وزن بی‌دلیل نشانه سرطان است مگر این‌که خلاف آن ثابت شود. همچنین می‌تواند نشانه مشکل دیگری مثل پرکاری تیروئید نیز باشد.

۲-نفخ کردن: نفخ کردن می‌تواند یکی دیگر از علائم سرطان باشد که خیلی از خانم‌ها به آن مبتلا هستند و البته می‌تواند نشانه سرطان تخمدان باشد. سایر علائم سرطان تخمدان عبارتند ازدرد شکم یا لگن، احساس سیری زودرس (حتی وقتی هیچ غذایی نخورده‌اید) و مشکلات ادرار. اگر این نفخ کردن هر روز برای فرد اتفاق بیفتد و برای چند هفته فرد را آزار دهد، حتما باید با پزشکتان مشورت کنید.

۳-تغییرات در سینه: بیشتر خانم‌ها سعی می‌کنند سینه‌های خود را از نظر احتمال وجود غده بررسی کنند. اما این تنها نشانه برای سرطان سینه نیست. قرمز و ضخیم شدن پوست سینه می‌تواند یک نشانه نادر و شدید سرطان سینه باشد، در ضمن سرطان سینه التهابی هم باید مورد آزمایش قرار گیرد. اگر جوش یا دانه‌ای روی پوست سینه‌تان مشاهده کردید که بیشتر از یک هفته دوام پیدا کرد، حتما باید به پزشک مراجعه کنید. همچنین اگر ظاهر نوک سینه‌هایتان تغییر کرد یا ترشحاتی غیرعادی مشاهده کردید، به پزشک مراجعه کنید. در واقع تغییر در وضعیت ظاهر سینه‌ها، نشانه بسیار نگران کننده‌ای است.

۴-خونریزی غیرعادی: خانم‌هایی که هنوز به یائسگی نرسیده‌اند خیلی‌وقت‌ها به خونریزی‌های زودتر از زمان عادت ماهیانه بی‌توجهی می‌کنند. اما خونریزی بین زمان عادت ماهیانه بخصوص وقتی عادت ماهیانه‌ منظم است، نیاز به آزمایش و بررسی دارد. خونریزی بعد از رسیدن به یائسگی می‌تواند نشانه سرطان رحم باشد.

۵-تغییرات پوستی: خیلی از ما خال‌هایمان را بدقت بررسی می‌کنیم، چرا که می‌دانیم هر نوع تغییر در تعداد و اندازه آنها می‌تواند یکی از نشانه‌های سرطان پوست باشد. اما باید تغییر در رنگدانه پوست را هم جدی بگیریم. همچنین اگر یکدفعه دچار خونریزی یا ورقه ورقه شدن پوست شدید حتما باید به پزشک متخصص نشان دهید.

۶-بروز مشکل در بلع: اگر در قورت دادن مشکل دارید، احتمالا رژیم غذایی‌تان را تغییر داده‌اید. پس جویدن چندان برایتان دشوار نیست. احتمالا بیشتر از سوپ، غذاهای مایع یا محلول‌های پروتئینی استفاده می‌کنید. اما این مشکل در قورت دادن می‌تواند نشانه سرطان gi باشد مثل مری.

۷-وجود خون در مدفوع: اگر در ادرار یا مدفوعتان خون مشاهده کردید به هیچ وجه تصور نکنید که حتما از بواسیر باشد، بلکه می‌تواند نشانه سرطان روده باشد. پزشک باید سوالاتی از شما بپرسد و آزمایشاتی مثل کلونوسکوپی برایتان انجام دهد. همچنین بالا آوردن خون موقع سرفه کردن هم باید بدقت بررسی شود. البته اگر این اتفاق یک‌بار بیفتد ممکن است خطر جدی نباشد اما در صورت تکرار حتما باید به پزشک مراجعه کنید.

۸-درد شکم و افسردگی: خانم‌هایی که دچار درد در ناحیه شکم و احساس افسردگی به طور همزمان می‌شوند نیاز به چکاپ دارند. برخی محققان رابطه‌ بین افسردگی و سرطان لوزالمعده را پیدا کرده‌اند که هنوز چندان شناخته شده نیست.

۹-سوءهاضمه: بیشتر خانم‌هایی که حاملگی را تجربه کرده‌اند انواع و اقسام مشکلات گوارشی که با بالا رفتن وزن برایشان اتفاق افتاده بود را به خاطر دارند. اما بروز مشکلات گوارشی و سوءهاضمه بدون هیچ دلیل مشخص می‌تواند خطرناک و نشانه زودهنگام سرطان مری، معده یا گلو باشد.

۱۰-عفونت دهانی: همه افراد بخصوص سیگاری‌ها باید بدقت مراقب لکه‌های سفیدی که درون دهان یا روی زبانشان ایجاد می‌شوند، باشند. بیشتر این لکه‌ها می‌توانند نشانه‌های اولیه نوعی از سرطان باشند که می‌توانند منجر به سرطان دهان شود.

۱۱-درد: با بالا رفتن سن، شکایت افراد از درد بیشتر می‌شود، اما درد می‌تواند نشانه زودرسی از برخی سرطان‌ها هم باشد، گرچه بیشتر دردها دلیل وجود سرطان نیست. دردهایی که مداوم هستند و به دلایل نامشخص ایجاد می‌شوند حتما باید مورد بررسی قرار گیرند.

۱۲-تغییر در گره‌های لنفاوی: اگر غده یا برآمدگی روی گره‌های لنفاوی خود در زیربغل یا گردنتان مشاهده کردید، لازم است با دقت علت ایجاد آن بررسی شود. اگر یکی از گره‌های لنفاویتان بتدریج بزرگ‌تر می‌شوند حتما باید به پزشک مراجعه کنید.

۱۳-تب: اگر افزایش حرارت بدن و بروز تب در شما به دلیل آنفلوآنزا یا سایر بیماری‌ها نیست، ممکن است در صورت تداوم نشانه‌ای از سرطان باشد. تب معمولا زمانی که سرطان از نقطه اصلی خود گسترش پیدا کرده باشد اتفاق می‌افتد، اما می‌تواند نشانه سرطان خون‌ هم باشد. سایر نشانه‌های سرطان عبارتند از زرد شدن پوست بدن یا تغییر در رنگ مدفوع.

۱۴-خستگی: خستگی نیز یکی دیگر از علائم مبهم سرطان است. این مشکل می‌تواند بعد از پیشرفت سرطان اتفاق بیفتد، اما ممکن است ابتدای سرطان‌هایی مثل لوکمی (سرطان خون) یا برخی سرطان‌های روده هم ایجاد شود.

۱۵-سرفه مداوم: سرفه معمولا با سرماخوردگی، آنفلوآنزا و حساسیت‌ها همراه است و همچنین می‌تواند یکی از عوارض جانبی برخی داروها نیز به حساب آید. اما سرفه‌های مداوم سرفه‌هایی که بیش از ۳ تا ۴ هفته به طول انجامد به هیچ وجه نباید نادیده گرفته شوند.

توصیه‌های برای اینکه از سرطان پیشگیری کنید

سیگار را ترک کنید: کشیدن سیگار نه تنها می‌‌تواند احتمال ابتلا به سرطان ریه را افزایش دهد، بلکه سبب ابتلا به سرطان دهان، کلیه و پانکراس (لوزالمعده) نیز می‌شود. بنابر این اگر آماده نیستید که سیگار را برای همیشه ترک کنید، حداقل میزان مصرف خود را کاهش دهید تا خطر ابتلا به انواع سرطان‌ها کاهش یابد.

مصرف غلات را افزایش دهید : مصرف ۲ واحد یا بیشتر غلات غنی و کامل در طول روز می‌‌تواند تا ۴۰ درصد احتمال ابتلا به سرطان پانکراس و ۵۰درصد احتمال ابتلا به سرطان پستان را کاهش دهد. بررسی‌‌ها همچنین حاکی از این موضوع است که فیبر موجود در غلات می‌‌تواند از شما دربرابر ابتلا به سرطان کولورکتال حفاظت کند.

وزنتان را پایین بیاورید: ثابت شده که بین اضافه وزن و ابتلا به ۶ نوع سرطان متفاوت از جمله سرطان سینه و کولون (روده) رابطه نزدیکی وجود دارد. در ضمن جالب است بدانید افراد چاقی که به سرطان مبتلا می‌شوند، کمتر از سایرین به درمان‌ها جواب می‌‌دهند.

ورزش کنید: ورزش کردن نه تنها به کنترل وزن، بلکه به پیشگیری از ابتلا به انواع سرطان‌‌ها هم کمک می‌کند، حتی تا حدی می‌تواند برای افرادی که نمی‌‌توانند سیگارشان را ترک کنند هم مفید باشد.

مصرف آنتی‌‌اکسیدان‌ها را افزایش دهید: مصرف میوه و سبزیجات نه تنها به کنترل وزن کمک می‌کند، بلکه به دلیل فیتوکمیکال‌ها و آنتی‌اکسیدان‌هایی که دارند می‌‌توانند از ابتلای فرد به سرطان هم پیشگیری کنند.

سیر بخورید: اگرچه مصرف سیر و پیاز باعث ایجاد بوی بد دهان می‌شود، اما تحقیقات نشان می‌دهد سبزیجات این خانواده می‌تواند احتمال ابتلا به سرطان مغز استخوان، تخمدان، کلیه‌ و… را کاهش دهد.

از پوست خود در برابر آفتاب محافظت کنید: مواجهه طولانی ‌مدت با نور آفتاب می‌‌تواند احتمال ابتلا به سرطان پوست را افزایش دهد. برخلاف تصورات عمومی، برنزه کردن چه به روش طبیعی و چه سولاریوم بی‌‌خطر نیست. سعی کنید هر زمان از منزل خارج می‌شوید، ضدآفتاب با SPF مناسب استفاده کنید و اگر برای طولانی مدت بیرون می‌‌مانید، عرق کردید یا به شنا رفتید، هر چند ساعت یکبار کرم خود را تجدید کنید.

تخم‌مرغ بخورید: بررسی‌های اخیر پژوهشگران نشان می‌دهد مصرف تخم‌مرغ می‌تواند از ابتلا به سرطان سینه پیشگیری کند. محققان می‌‌گویند زنانی که در هفته ۶ عدد تخم‌‌مرغ مصرف می‌‌کنند، ۴۴درصد در مقایسه با زنانی که ۲ عدد یا مقدار کمتری در هفته تخم ‌مرغ می‌‌خورند، کمتر به سرطان سینه مبتلا می‌شوند. دلیل این موضوع نیز وجود ماده‌ای به نام کولین در زرده تخم ‌مرغ است.

ویتامین D مصرف کنید: درست است که مصرف این ویتامین نمی‌‌تواند از ابتلا به همه سرطان‌‌ها پیشگیری کند، اما طبق بررسی‌ها می‌‌تواند احتمال ابتلا به سرطان سینه و کولون را کاهش دهد. ویتامین D در نور آفتاب و برخی ماهی‌های چرب وجود دارد.

+ نوشته شده در  پنجشنبه یکم دی 1390ساعت 21:27  توسط پوریا |  آرشیو نظرات

چگونه پسردار یا دختردار شویم؟

دکتر مینا قدیری در گفتگو با سلامت نیوز، اظهار داشت:«با توجه به شرایط کنونی جامعه و اینکه هر خانواده ای 1 یا 2 فرزند می‌خواهد و علاقه دارند که تعادل جنس برقرار باشد استفاده از روش‌های تعیین جنسیت اشکالی ندارد و روش‌های مختلفی برای تعیین جنسیت فرزندان وجود دارد که ساده‌ترین این روش‌ها، توجه به تغذیه است.»

وی ادامه داد:«در این روش زن بایستی از 3 ماه قبل از یک رژیم غذایی خاصی پیروی کند و اگر دوست دارد که صاحب پسر شود بایستی مصرف سدیم و پتاسیم خود را افزایش دهد یعنی بیشتر غذاهایی مثل خرما، هل، زعفران، گوشت قرمز، اسفناج، هویج، پرتغال، ویتامین C مصرف کند و مصرف کلسیم و منیزیم را که شامل غذاهایی مثل شلغم، کلم، ترشی، شیر و ماست است را کاهش دهد.»

این متخصص زنان گفت:«اثر این رژیم های غذایی به این دلیل است که درPH واژن تاثیر داشته و محیط واژن را تغییر می دهد، یعنی غذاهایی که شامل سدیم و پتاسیم است باعث می‌شوند که واژن قلیایی شود و حرکت اسپرم Y در واژن تسریع شود ولی غذاهایی که دارای کلسیم و منیزیم باشند موجب اسیدی شدن PH واژن شده و اسپرم Y را از بین می برند.البته تاثیر رژیم‌های غذایی بر تعیین جنسیت جنین روش ثابت شده‌ای نیست و جنبه علمی ندارد.»

دکتر مینا قدیری گفت:«روش دیگر تعیین زمان تخمک گذاری و لقاح است که توسط پزشک با سونوگرافی و تزریق آمپول hcg زمان تخمک گذاری و لقاح تعیین می‌شود و اگر در زمان تخمک گذاری نزدیکی صورت گیرد شانس پسر بودن جنین بیشتر می شود چرا که حرکت اسپرم Y سریع تر است ولی اگر زناشویی قبل از تخمک گذاری انجام شود ممکن است اسپرم‌های Y از بین رفته و اسپرم X زنده باشد و در نتیجه جنین دختر می شود که این روش هم یک روش تجربی است.»

این عضو انجمن نازایی ایران در ادامه گفت:«شرایط روحی مادر هم تاثیر بسزایی در تعیین جنسیت دارد و اگر مادر در شرایط روحی خوبی بسر برد شانس پسر بودن جنین بیشتر است.»

وی گفت:«اگر PH واژن مادر قلیایی باشد چنانچه با جوش شیرین شتسشو شود شانس پسر بودن جنین بیشتر و چنانچه با سرکه رقیق شده شتسشو شود ممکن است جنین دختر شود که البته این روش هم یک روش تجربی است و ثابت شده نیست.»

این عضو مرکز ناباروری اصفهان در ادامه اظهار داشت:«از جمله روش های علمی برای تعیین جنسیت جنین روش IUI است که این روش در آزمایشگاه های مراکز ناباروری انجام شده و روشی غیرتهاجمی و کم هزینه است و بدون عارضه ولی شانس رسیدن به جنس مورد نظر آن در حدود 80 درصد است.»

دکتر قدیری گفت:«روش فلوستیومتری یا نشان دار کردن اسپرم از دیگر روش های تعیین جنسیت جنین است که در این روش احتمال بروز عارضه برای جنین وجود دارد و تنها در حیوانات امتحان شده است.»

وی خاطر نشان کرد:«روش "آی وی اف" و روش "پی جی دی" از دیگر روش های تعیین جنسیت جنین بوده که در این روش برای زن تحریک تخمک گذاری صورت می گیرد و سپس "آی وی اف" انجام می شود و روشی پرهزینه بوده و شانس حاملگی در آن کم است و ممکن است زن حامله نشود اما در صورت حاملگی رسیدن به جنسیت جنین مورد نظر 100 درصد است و 3 روش اخیر ذکر شده روش‌های علمی هستند.»

+ نوشته شده در  پنجشنبه یکم دی 1390ساعت 21:23  توسط پوریا |  آرشیو نظرات
 
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.